1- اين واقعه هولناك در فاصله زماني بعد از ظهور حضرت مسيح (ع) و قبل از بعثت پيامبر اسلام (ص) در يمن اتفاق افتاده است: «ذونواس» پادشاه يهودي يمن در جايگاه مخصوصي كه براي او تدارك ديده اند،نشسته است و خاخام هاي يهود،اطراف او به احترام ايستاده اند،مقابل جايگاه گودال هاي خندق مانند و عميقي در زمين حفر شده و آتش سوزان و پرحجمي كه در گودال برافروخته اند تا چند متر بالاتر از سطح زمين زبانه مي كشد.آن سوي ميدان،جمع انبوهي از مردان،زنان و كودكان در حالي كه غل و زنجير بر دست و پا و گردن آنها زده اند در محاصره سربازان و صاحب منصبان مسلح سپاه ذونواس به زانو نشسته اند.

شيون زنان،ناله دردناك مردان و گريه سوزناك كودكان فضا را آكنده است.خاخام بزرگ يهود با اشاره «ذونواس» فرمان او را براي آخرين بار و با صداي بلند به اسرا كه جمع انبوهي از مردان و زنان و كودكان يمني هستند،ابلاغ مي كند… زمان واقعه قبل از ظهور اسلام است،مردم يمن آن روزگار از سال ها قبل به دين مسيح گرويده اند و اكنون «ذونواس» پادشاه يمن كه چندي است به آئين يهود درآمده،فرمان هولناك خود را از زبان خاخام بزرگ دربار خويش اعلام مي كند؛…اسرا تنها دو راه پيش روي دارند،يا از مسيحيت اعلام انزجار كرده و به دين يهود درآيند و يا در آتش سوزان و پرلهيب بسوزند.اما اسرا،كه از پيروان پاكباخته مسيح (ع) هستند،دست از ايمان خويش برنمي دارند و بعد… به فرمان پادشاه يهودي،تمامي آنان را زنده زنده به درون آتش انداخته و مي سوزانند… كودكان نيز،به جرم آن كه پدران و مادران آنها مسيحي مومن و خداپرست بوده اند،از زنده سوختن در آتش خشم پادشاه و خاخام هاي يهود در امان نمي مانند…ماجراي اين واقعه هولناك در سوره مباركه بروج اينگونه آمده است: «والسماء ذات البروج… سوگند به آسمان كه دارنده برج هاست و سوگند به روز موعود و سوگند به گواهي دهنده و آنچه به آن گواهي دهند،كه «اصحاب اخدود» به هلاكت رسيدند.] آنان كه [ آتشي از هيزم ها افروخته و درحالي كه بر كناره آتش نشسته بودند،بر آنچه بر سر مومنان مي آوردند،نظاره مي كردند (اصحاب اخدود) تنها به اين علت از مومنان انتقام گرفتند كه آنان به خداي عزيز و حميد ايمان آورده بودند…»«اخدود» به معني شكاف زمين و گودال است و… اين واقعه هولناك و جنايت شرم آور يهوديان سنگدل،اولين سند مكتوب از زنده سوزي دسته جمعي انسان هاست.

2- واژه «هولوكاست » (HOLOCAUST) كه ريشه يوناني دارد،امروزه به معناي قتل عام از طريق سوزاندن دسته جمعي انسان ها در آتش،به كار مي رود و برخي از زبان شناسان اين واژه را برگرفته از همان جنايت يهوديان در يمن باستان مي دانند كه به تدريج و در گذر ايام مفهوم عام تري يافته و به سوزاندن زنده زنده انسان ها اطلاق شده است.از نيمه دوم قرن 19 ميلادي و چند سال بعد از پايان جنگ جهاني دوم،واژه «هولوكاست» در فرهنگ سياسي،مفهوم و معناي ويژه اي يافته و تقريباً به يك اسم خاص بدل شده است.از آن هنگام به بعد،ماجراي كشتار 6 ميليون يهودي در جريان جنگ جهاني دوم از سوي نازي ها كه يك داستان ساختگي است را «هولوكاست» مي نامند.در اوايل دهه 80 قرن بيستم،تعدادي از اعضاي آژانس بين المللي صهيونيست ها،از جمله «پي ير ويدال ناكه» «سرژ ولز» «فرانسوا براريدا» تحت سرپرستي «رنه ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسه،با استناد به داستان ساختگي كشتار 6 ميليون يهودي در جنگ جهاني دوم و به عنوان پيشگيري از فراموش شدن مظلوميت اين قوم! پيش نويس قانوني را تهيه كرده و در ژوئيه سال 1990 ميلادي در فرانسه به تصويب رساندند كه براساس آن «هرگونه ترديد درباره «هولوكاست» اعم از ترديد درباره كشتار -مورد ادعاي- يهوديان در جنگ جهاني دوم، وجود اتاق هاي گاز و حتي كمترين ترديد در رقم 6 ميليوني يهوديان كشته شده،جرم تلقي مي شود! و هركس در فرانسه از اين قانون تخلف كرده و در سه موضوع ياد شده ترديد كند به يك ماه تا يكسال زندان و پرداخت 2هزار تا 300هزار فرانك جريمه محكوم مي شود.» بعدها با فشار آمريكا،انگليس،فرانسه و آژانس صهيونيستي،اين قانون در ساير كشورهاي اروپايي نيز به تصويب رسيد.به طوري كه امروزه هرگونه ترديد درباره هولوكاست مورد ادعا و ابعاد و اجزاء آن در اروپا جرم تلقي مي شود!

3- اخيرا آقاي احمدي نژاد رئيس جمهور محترم طي مصاحبه اي،ماجراي كشتار 6 ميليون يهودي به دست نازي ها در جريان جنگ جهاني دوم را يك داستان جعلي ناميده و اظهار داشته است كه اگر دولت هاي غربي اين داستان ساختگي را قبول دارند و درپي دلجويي از يهوديان هستند مي توانند براي جبران اين قتل عام،بخشي از خاك كشورهاي خود،مخصوصا يك يا چند ايالت از دو كشور آلمان و اتريش را براي تشكيل دولت يهود در اختيار آنها بگذارند و پرسيده است كه چرا بايد هزينه جنايات غربي ها عليه يهوديان را مردم مسلمان و مظلوم فلسطين بپردازند؟ اظهارات آقاي احمدي نژاد بلافاصله با واكنش شديد آمريكا،رژيم صهيونيستي،كشورهاي اروپايي و حتي دبيركل سازمان ملل متحد روبرو شد و دولت هاي آلمان و اتريش،سفراي كشورمان را احضار كردند و سازمان ملل قرار است در اعتراض به اظهارات احمدي نژاد بيانيه اي صادر كند و اين واكنش ها همچنان ادامه دارد… متاسفانه برخي از افراد و گروه ها در داخل كشور نيز سخنان رئيس جمهور را نسنجيده دانسته و اينگونه اظهارات را باعث افزايش خصومت غرب با ايران اسلامي ارزيابي كردند!

4- واكنش خصمانه دشمنان بيروني و عكس العمل برخي از غفلت زدگان داخلي نسبت به اظهارات آقاي احمدي نژاد،درحالي است كه اولا؛ اظهارنظر ايشان درباره جعلي بودن ماجراي قتل عام 6 ميليون يهودي در جريان جنگ جهاني دوم،ريشه در اسناد قطعي و غيرقابل ترديد تاريخي دارد و ثانيا؛ پيشنهاد او براي واگذاري بخشي از خاك كشورهاي غربي به صهيونيست ها،نتيجه منطقي دروغ بزرگ آنان درباره هولوكاست- قتل عام و سوزاندن 6 ميليون يهودي- است و چنانچه اين دروغ را باور ندارند،نبايد با تكيه بر آن اشغال سرزمين فلسطين را موجه جلوه دهند و اگر اين دروغ بزرگ را قبول كرده اند،بايد تاوان جنايتي را كه عليه 6 ميليون يهودي مرتكب شده اند،خود بپردازند.

5- در سال هاي سياه قرون وسطي در اروپا دادگاه هاي انگيزاسيون- تفتيش عقايد- «گاليله» دانشمند بزرگ و فرهيخته را تنها به اين گناه! مستحق اعدام دانستند كه با تحقيقات علمي خود نشان داده بود برخلاف نظريه هيئت بطلميوسي،زمين مركز عالم و ثابت نيست،بلكه به دور خود و خورشيد مي چرخد! گاليله در اثبات نظريه خود دلايل علمي و غيرقابل انكاري ارائه مي كرد و استدلال! قضات دادگاه قرون وسطي اين بود كه،كليسا،زمين را ثابت مي داند و در نتيجه هيچ تحقيق علمي نبايد اين نظريه پذيرفته شده را نفي كند و در غير اين صورت،كسي كه آن را نفي كند مستحق اعدام است!… و سرانجام گاليله برخلاف نتيجه تحقيقات علمي و قطعي خود،مجبور به توبه شد!… اگرچه به قول جري آدامز،آهسته خطاب به زمين گفت «من توبه كردم! ولي تو به چرخش خود،ادامه بده» !بعد از رنسانس و تاكنون،اروپائيان و مخصوصاً فرانسوي ها از سال هاي سياه قرون وسطي به تلخي ياد مي كنند و دادگاه هاي انگيزاسيون و از جمله اجبار گاليله به توبه كردن را باعث شرمساري و ننگ تاريخ مي دانند و اين در حالي است كه هم اكنون اروپا،آمريكا و… درباره «هولوكاست» دقيقاً و بدون كم و كاست از همان قوانين شرم آور و خالي از كمترين نشانه عقل و شعور پيروي مي كنند و اين،فقط يك نمونه از مفهوم آزادي انديشه و مظهر دموكراسي در غرب است! چرا…؟!… بخوانيد؛

6- تاكنون ده ها مورخ برجسته اروپايي و صدها استاد بلندآوازه و متخصص شناخته شده بررسي اسناد تاريخي،با ارائه اسنادي كه هيچ صاحب نظري نمي تواند در صحت آنها كمترين ترديدي روا دارد،به روشي كاملا علمي اثبات كرده اند كه ماجراي قتل عام 6 ميليون يهودي،كوره هاي آدم سوزي،اتاق هاي گاز و همه آنچه صهيونيست ها در اين باره ادعا مي كنند،دروغ محض و يك داستان ساختگي با اهداف نه فقط سياسي محض،بلكه جنايتكارانه است و شايد تعجب كنيد- البته از دموكراسي با قرائت غربي تعجبي ندارد- كه از اين دانشمندان و محققان تمامي آنهايي كه اروپايي بوده اند،بدون استثناء- تاكيد مي شود،بدون استثناء- به دادگاه جلب شده و تنها به دليل آن كه تحقيقات علمي آنان با آنچه دولت هاي اروپايي درباره هولوكاست پذيرفته و تصويب كرده اند،تفاوت داشته،محاكمه و به زندان و جرايم نقدي محكوم شده اند! و دولت هاي غربي به اين سؤال پاسخ نمي دهند كه چگونه مي توان از يك سو ادعاي آزادي عقيده و انديشه را داشت و در همان حال،اگر تحقيقات علمي و مستند دانشمندان با ادعاي بي اساس و افسانه سرايي صهيونيست ها تفاوت داشته باشد،اين دانشمندان و محققان مستحق محاكمه،زندان و جريمه هستند؟!…

7- تعداد دانشمندان و محققان برجسته اي كه نتيجه تحقيقات علمي و مستند آنها حكايت از جعلي بودن هولوكاست مي كند و تنها به اين علت،محاكمه،محكوم و از جامعه علمي كشورهاي اروپايي طرد شده اند،بيشتر از آن است كه حتي فهرست آنان قابل اشاره در اين نوشته محدود باشد و فقط به عنوان نمونه و به مصداق اندكي از بسيارها مي توان به پروفسور روژه گارودي،پروفسور روبر فوريسون،پروفسور كريستوفرسون- صاحب كتاب معروف «دروغ آشويتس»… و نويسندگان صدها رساله علمي ديگر كه جعلي بودن داستان قتل عام يهوديان در آلمان نازي را اثبات كرده اند،اشاره داشت… و اين كه تمامي اين دانشمندان و محققان،از سوي دولت هاي اروپايي به دادگاه احضار و محاكمه و محكوم شده اند.

8- در اين ميان،ماجراي پروفسور روبر فوريسون و پروفسور روژه گارودي- هر دو از فرانسه- جديدتر و عبرت انگيزتر است.پروفسور روبر فوريسون،استاد دانشگاه معروف «ليون» فرانسه و كارشناس عالي رتبه بررسي و ارزيابي اسناد و مدارك تاريخي،با شهرتي جهاني است.او تحقيقات علمي و مستند خود را در كتابي با عنوان «اتاق هاي گاز،واقعيت يا افسانه؟ » جمع آوري كرده كه توسط آقاي سيد ابوالفريد ضياءالديني به فارسي نيز ترجمه شده است.او هزاران سند را در اين زمينه بررسي كرده است و طي سال ها تحقيق،از تمامي مراكز مورد ادعاي صهيونيست ها،نظير اتاق هاي گاز،موزه ساختگي كوره هاي آدم سوزي،داخائو در مونيخ آلمان و… بازديد كرده و با صدها شاهد به گفت وگوي دقيق و علمي پرداخته و در نهايت بدون كمترين تحليل و تنها به زبان اسناد،نشان داده است كه ماجراي كشتار يهوديان در آلمان نازي يك دروغ بزرگ تاريخي و فريب شرم آور افكار عمومي است.چيزي كه از صهيونيست هاي وحشي به هيچوجه دور از انتظار نيست.به عنوان مثال،فوريسون به عكس هاي ساختگي از اتاق هاي گاز مورد ادعاي صهيونيست ها اشاره كرده و ضمن رد اين ادعا با استناد به مدارك غيرقابل انكار،با تعجب مي پرسد،اگر اين عكس ها واقعي است،چگونه سربازان آلماني- مورد ادعا- بدون ماسك و بي آن كه كمترين پوششي بر دهان،بيني و چشم خود داشته باشند در اتاق هاي مالامال از گازهاي كشنده ايستاده و بر جان كندن يهوديان محكوم نظارت مي كنند؟! و يا،درباره يكي ديگر از عكس هاي مورد ادعاي صهيونيست ها كه جمعي از يهوديان را در محاصره چند تانك نشان مي دهد،با ارائه اسناد و شواهدي خواندني و غيرقابل ترديد،نشان مي دهد كه تانك ها در اين عكس،انگليسي هستند نه آلماني و…

9- دهها سال است كه دولت هاي اروپايي و آمريكا،با استناد به اين داستان جعلي،تشكيل دولت غيرقانوني و به قول امام راحلمان (ره) «غده سرطاني» اسرائيل را قانوني جلوه داده و اشغال فلسطين را هزينه اي مي دانند كه بايد براي جبران جنايات آلمان نازي عليه يهوديان،به آنها داده شود!!… و حال آن كه؛ اولا؛ قتل عام يهوديان در جريان جنگ دوم جهاني يك داستان ساختگي و خالي از واقعيت است.بنابراين چگونه مي توان از اين داستان جعلي به عنوان سند مشروعيت،دولت وحشي صهيونيست ها استفاده كرد؟! ثانيا؛ اگر آمريكا و اروپا و صهيونيست ها اصرار دارند كه اين داستان را واقعي بدانند،چرا به جاي جنايتكاران اصلي،يعني،نازي ها- آلمان و اتريش كنوني – بايد تاوان اين جنايت جنگي را مردم مسلمان و مظلوم فلسطين بپردازند؟! و چرا چند ايالت از آلمان و اتريش را براي دلجويي از يهوديان به آنها واگذار نمي كنند؟! براساس كدام دليل عقلي و تفسير منطقي و قانوني بايستي تاوان جنايت اروپايي ها را مردم مسلمان فلسطين در قاره آسيا بپردازند؟! … بيش از يك ساعت است كه مشغول نوشتنم، آن هم بعد از يك روز پركار…و ديگر خسته شدم.اما،داستان هنوز باقي است… اميد است،اندكي از گفتني ها،نوشته شده باشد.

حسين شريعتمداري