همدلی با کودک غمگین

کودک وقتی دچار غم می شود شکلات و بستنی نمی خواهد. او فقط می خواهد درکش کنید که غمگین است؛مثلا جوجه اش مرده است. بنشینید روبروی او، نگاهش کنید و حالت چهره تان را غمگین کنید و بگویید آخی جوجه ات مرد، چقدرم دوستش داشتی، یادته براشون غذا می ریختی می خورد و….

بله تحریکش کنید گریه وسوگواری کند و غمش را بیرون بریزد و از این مرحله عبورکند، تایاد بگیرد تا پایان عمر بارها و بارها دچار غم می شود و باید از آن عبورکند.

بعد از یکساعت جایگزین قرار دهید. خب بلندشو بریم دم مغازه یکم خرید کنیم یه آدامس هم بخریم یا مثلا از اون شیرینی که بابا دیشب خریده بریم بخوریم.

 به بچه نگویید اسباب بازیهاتو خراب نکن❗️

بچه ها باید با اسباب بازیشان بازی کنند و آنهارا مستهلک کنند وعوض کنند تا یاد بگیرند که «اثاث زندگی در خدمت من هستند، من در خدمت اثاثیه نیستم. » اما ما بچه ها را طوری بار می آوریم که آن ها در خدمت اسباب بازی هایشان قرار می گیرند یکی از دلایلش هم همان « نظم» است. میخواهیم بچه هایمان مرتب ومنظم باشند.

«همه چیز را نگهدار خراب نشه» خیلی هم با افتخار این حالت را به بچه ها امر می کنیم.  دائم به بچه ها تلقین می کنیم که دست نزن و خراب نکن، فقط داشته باش و بچه ها هم یاد می گیرند که چیزی را مستهلک نکنند و فقط داشته باشند.