حقیقت توبه، بازگشت از گناه و روى آوردن به خداوند است. با توجّه به این که انسان همیشه در معرض لغزش ها و معصیت قرار دارد؛ باید پیوسته از خدا توفیق ترک گناهان و بازگشت به او را طلب کند، و با آب توبه، زنگارهاى دل را شستشو دهد. البته توبه واقعى، با پشیمانى حقیقى، عزم بر ترک آن گناه، جبران آنچه را ترک کرده، و اداى حقوق خدا و خلق محقّق مى شود؛ ولى به یقین دست عنایت الهى و امدادهاى ویژه پروردگار، در این مسیر نقش مؤثرى دارد، و البته امداد و عنایتش شامل حال آنها که صداقت در توبه دارند، مى شود. در این قسمت، یکى از دعاهاى امام سجّاد (علیه السلام) را که درباره توبه و طلب توفیق آن و بازگشت به سوى پروردگار است، ذکر مى کنیم:

 

اَللَّهُمَّ يا مَنْ لايَصِفُهُ نَعْتُ الْواصِفينَ، وَ يا مَنْ لا يُجاوِزُهُ

بارخدايا، اى كسى كه توصيف واصفان وصفت نتوان كرد، و اى كسى‏ كه اميد اميدواران

رَجآءُالرّاجينَ، وَيا مَنْ لا يَضيعُ لَدَيْهِ اَجْرُالْمُحْسِنينَ، وَ يا

از تو فراتر نرود، و اى كسى‏ كه پاداش نيكوكاران نزد تو ضايع نگردد، و اى

مَنْ هُوَ مُنْتَهى‏ خَوْفِ الْعابِدينَ، وَ يا مَنْ هُوَ غايَةُ خَشْيَةِ

آن كه ترس عبادت كنندگان به تو منتهى شود، و اى آن كه نهايت بيم

الْمُتَّقينَ، هذا مَقامُ مَنْ‏ تَداوَلَتْهُ اَيْدِى‏ الذُّنُوبِ، وَقادَتْهُ اَزِمَّةُ

پرهيزكارانى، اين جايگاه كسى است كه بازيچه دست گناهان است، و مهارهاى خطاها او را

الْخطايا، وَ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِ الشَّيْطانُ، فَقَصَّرَ عَمّا اَمَرْتَ بِهِ

به پيش رانده، و شيطان بر او چيره گشته، از اين جهت در اجراى امر تو كوتاهى

تَفْريطاً، وَ تَعاطى‏ ما نَهَيْتَ عَنْهُ تَغْريراً، كَالْجاهِلِ بِقُدْرَتِكَ

ورزيده، و از سر نادانى و غرور به آنچه از آن نهى نمودى آلوده شده، مانند كسى كه به قدرت تو

عَلَيْهِ، اَوْ كَالْمُنْكِرِ فَضْلَ اِحْسانِكَ اِلَيْهِ، حَتّى‏ اِذَا انْفَتَحَ لَهُ

بر خود ناآگاه است، يا فضل و احسانت را درباره خويش منكر است، تا چون ديده

بَصَرُالْهُدى‏، وَ تَقَشَّعَتْ‏ عَنْهُ سَحآئِبُ‏ الْعَمى‏، اَحْصى‏ ماظَلَمَ

هدايتش گشوده، و ابرهاى كورى از برابرش برطرف شده، ستمهايى كه بر خود نموده

بِهِ نَفْسَهُ، وَ فَكَّرَ فيما خالَفَ بِهِ رَبَّهُ، فَرَاى‏ كَبيرَ عِصْيانِهِ كَبيراً،

شماره نموده، و در امورى كه با خداى خود مخالفت ورزيده انديشه كرده، آنگاه بزرگى عصيانش را مشاهده كرده،

وَ جَليلَ مُخالَفَتِهِ جَليلاً، فَاَقْبَلَ نَحْوَكَ مُؤَمِّلاً لَكَ، مُسْتَحْيِياً

و به عظمت مخالفتش بصيرت پيدا نموده، پس با دلى اميدوار، و رويى شرمسار به سوى تو

مِنْكَ، وَ وَجَّهَ رَغْبَتَهُ اِلَيْكَ ثِقَةً بِكَ، فَاَمَّكَ بِطَمَعِهِ يَقيناً،

رو آورده، و از روى اطمينان به تو با شوق و رغبت متوجه تو شده، و از باب يقين با بارطمع‏ آهنگ تو نموده،

وَ قَصَدَكَ بِخَوْفِهِ اِخْلاصاً، قَدْ خَلا طَمَعُهُ مِنْ كُلِّ مَطْمُوعٍ

و از روى اخلاص با توشه ترس قصد تو كرده، در حالى كه جز تو به احدى

فيهِ غَيْرِكَ، وَ اَفْرَخَ رَوْعُهُ مِنْ كُلِّ مَحْذُورٍ مِنْهُ سِواكَ، فَمَثَلَ

طمع نداشته، و از هيچ چيز غير تو نترسيده، پس در حضورت با حال

بَيْنَ يَدَيْكَ مُتَضَرِّعاً، وَغَمَّضَ بَصَرَهُ اِلَى الْاَرْضِ مُتَخَشِّعاً،

زارى ايستاده، و ديده‏ اش را از روى خشوع به زمين دوخته،

وَ طَأْطَأَ رَاْسَهُ لِعِزَّتِكَ مُتَذَلِّلاً، وَ اَبَثَّكَ مِنْ سِرِّهِ ما اَنْتَ اَعْلَمُ

و در برابر عزت تو باذلت و خوارى سر به‏ زير افكنده، واز سر فروتنى رازى راكه تو بهتر ازاوبدان آگاهى

 بِهِ مِنْهُ خُضُوعاً، وَ عَدَّدَ مِنْ ذُنُوبِهِ ما اَنْتَ اَحْصى‏ لَها

برايت آشكار ساخته، و از سر خشوع معاصى خود را كه حضرتت به تعداد آنها آگاهترى

خُشُوعاً، وَ اسْتَغاثَ بِكَ مِنْ عَظيمِ ما وَقَعَ بِهِ فى عِلْمِكَ، وَ

برشمرده، و از مهلكه‏ اى بزرگ كه بر علمت گذشته، و

قَبيحِ ما فَضَحَهُ فى حُكْمِكَ: مِنْ ذُنُوبٍ اَدْبَرَتْ لَذّاتُها

از كار زشتى كه به قضاى تو مايه رسوائيش شده به تو پناه آورده: گناهانى كه لذّت‏ هايش سپرى شده

فَذَهَبَتْ، وَ اَقامَتْ تَبِعاتُها فَلَزِمَتْ، لايُنْكِرُ – يااِلهى – عَدْلَكَ

و رفته، ولى پيامدهاى زيان بخشش بجاى مانده و گريبانگير شده، الهى اگر اين بنده را عقوبت كنى منكر

اِنْ عاقَبْتَهُ، وَ لايَسْتَعْظِمُ عَفْوَكَ اِنْ عَفَوْتَ عَنْهُ وَ رَحِمْتَهُ،

عدلت نشود، و اگر از وى بگذرى و بر او رحمت آورى عفوت را عظيم نشمارد،

لِأَنَّكَ الرَّبُّ الْكَريمُ الَّذى لايَتَعاظَمُهُ غُفْرانُ الذَّنْبِ الْعَظيمِ.

زيرا كه تو خداى كريمى هستى، كه عفو گناه بزرگ در نظرت بزرگ نمى‏ نمايد.

اَللَّهُمَّ فَهااَنَاذا قَدْجِئْتُكَ مُطيعاً لِأَمْرِكَ فيما اَمَرْتَ

بار خدايا اينك منم كه در پيشگاهت مطيع و سر به فرمان آمده‏ ام در اينكه خود به ما گفتى كه

بِهِ مِنْ‏ الدُّعآءِ، مُتَنَجِّزاً وَعْدَكَ فيما وَعَدْتَ بِهِ مِنَ الْاِجابَةِ، اِذْ

تو را بخوانيم، و از تو وفاى به وعده‏ اى را كه در مورد اجابت داده‏ اى خواستارم، زيرا

تَقُولُ: «اُدْعُونى اَسْتَجِبْ لَكُمْ». اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ

كه فرموده‏ اى: «مرا بخوانيد تا خواسته شما را اجابت كنم». بار خدايا پس بر محمد و آلش درود

وَ الٍهٍ، وَ القَني بٍمَعرَتٍکَ کَما لَقيتکَ باٍقراري، وَ ارفَعني عَن

فرست، و با آمرزش خود با ممن برخورد كن چنانكه من با اعتراف به گناه با تو برخورد كردم، و مرا از لغزشگاههاى

مَصارِعِ‏ الذُّنُوبِ كَما وَضَعْتُ لَكَ‏ نَفْسى، وَاسْتُرْنى بِسِتْرِكَ

معاصى برگير چنانكه من در برابر تو پستى گزيدم، و بر من پرده پوشى كن

كَما تَاَنَّيْتَنى عَنِ الْاِنْتِقامِ مِنّى. اَللَّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فى طاعَتِكَ نِيَّتى،

چنانكه در انتقام از من درنگ فرمودى. بار الها نيّتم را در طاعتت استوار كن،

وَ اَحْكِمْ فى عِبادَتِكَ بَصيرَتى، وَ وَفِّقْنى مِنَ الْاَعْمالِ لِما

و بينشم را در عبادتت محكم فرما، و مرا به اعمالى موفق كن كه به سبب آن

تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطايا عَنّى، وَ تَوَفَّنى عَلى‏ مِلَّتِكَ وَ مِلَّةِ نَبِيِّكَ

چرك گناهان را از من بشويى، و هنگام خروج از دنيا مرا بر آئين خود و

مُحَمَّدٍ -عَلَيهِ‏ السَّلامُ- اِذا تَوَفَّيْتَنى. اَللَّهُمَّ اِنّى اَتُوبُ‏ اِلَيْكَ

پيامبرت (عليه‏ السلام) بميران. بار الها در اين موقعيتى كه

فى مَقامى هذا مِنْ كَبآئِرِ ذُنُوبى وَ صَغآئِرِها، وَ بَواطِنِ سَيِّئاتى

در آنم از گناهان بزرگ و كوچكم، و از گناهان پوشيده

وَ ظَواهِرِها، وَ سَوالِفِ زَلاّتى وَ حَوادِثِها، تَوْبَةَ مَنْ لايُحَدِّثُ

و آشكارم، و از لغزشهاى گذشته و تازه‏ ام به سويت بازمى‏ گردم، مانند بازگشت توبه كننده‏ اى

نَفْسَهُ بِمَعْصِيَةٍ، وَ لايُضْمِرُ اَنْ يَعُودَ – فى خَطيئَةٍ، وَ قَدْ قُلْتَ

كه خيال گناه در درونش نگذرد، و فكر برگشتن به گناه را به خاطرش راه ندهد، و تو خود

 يا اِلهى فى مُحْكَمِ كِتابِكَ اَنَّكَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِكَ، وَ

اى پروردگار من در كتاب محكمت فرمودى كه توبه را از بندگانت مى‏ پذيرى، و

تَعْفُو عَنِ السَّيِّئاتِ، وَ تُحِبُّ التَّوَّابينَ، فَاقْبَلْ تَوْبَتى كَما

و از سيّئات درمى‏ گذرى، و توبه‏ كنندگان را دوست دارى، پس براساس وعده خود توبه‏ ام

وَعَدْتَ، وَاعْفُ عَنْ سَيِّئاتى كَما ضَمِنْتَ، وَ اَوْجِبْ لى

را بپذير، و همان‏ طور كه ضمانت نموده‏ اى از گناهانم بگذر، و چنانكه شرط فرموده‏ اى

مَحَبَّتَكَ كَما شَرَطْتَ، وَلَكَ – يا رَبِّ – شَرْطى اَلاَّ اَعُودَ فى

محبتت را بر من لازم فرما، و من هم در مقابل اين همه عنايت تعهد مى‏ كنم كه به آنچه پسند تو

مَكْرُوهِكَ، وَ ضَمانى اَنْ لا اَرْجِعَ فى مَذْمُومِكَ، وَ عَهْدى

نيست برنگردم، و ضمانت مى‏ نمايم كه به كارى كه مورد نكوهش توست بازنگردم، و پيمان

اَنْ اَهْجُرَ جَميعَ مَعاصيكَ. اَللَّهُمَّ اِنَّكَ اَعْلَمُ بِما عَمِلْتُ،

مى‏ بندم كه از تمام گناهان دورى كنم. الهى تو به آنچه از من سرزده آگاه‏ ترى،

فَاغْفِرْ لى ما عَلِمْتَ، وَ اصْرِفْنى بِقُدْرَتِكَ اِلى‏ ما اَحْبَبْتَ.

پس آنچه را از من خبردارى بيامرز، و مرا با قدرت خود به سوى آنچه دوست دارى متوجه ساز.

اَللَّهُمَّ وَ عَلَىَّ تَبِعاتٌ قَدْ حَفِظْتُهُنَّ، وَ تَبِعاتٌ قَدْ نَسِيتُهُنَّ،

خداوندا، بر ذمّه من و بالهايى است كه به ياد دارم، و وبالهايى است كه فراموشم شده،

وَ كُلُّهُنَّ بِعَيْنِكَ الَّتى لاتَنامُ، وَ عِلْمِكَ الَّذى لايَنْسى‏،

و همه آنها در برابر ديده توست كه به خواب نمى‏ رود، و نزد علم توست كه در آن فراموشى راه ندارد،

فَعَوِّضْ مِنْها اَهْلَها، وَ احْطُطْ عَنّى وِزْرَها، وَ خَفِّفْ عَنّى

پس در مقابل آن و بالها به صاحبانش عوض بده، و وزر آن را از من بريز، و سنگينى آن را از دوش جان

ثِقْلَها، وَ اعْصِمْنى مِنْ اَنْ اُقارِفَ مِثْلَها. اَللَّهُمَّ وَ اِنَّهُ لا

من‏ بردار، و مرا از دستيازى به نظير آن بازدار. الهى مرا قدرت

وَفآءَ لى بِالتَّوْبَةِ اِلاّ بِعِصْمَتِكَ، وَ لاَاسْتِمْساكَ بى عَنِ الْخَطايا

وفاى به توبه خود جز با حفظ تو نيست، و توان خوددارى از گناهان ندارم

اِلاَّ عَنْ قُوَّتِكَ، فَقَوِّنى بِقُوَّةٍ كافِيَةٍ، وَ تَوَلَّنى بِعِصْمَةٍ مانِعَةٍ.

جز به قوّت تو، پس مرا با نيروى كافى تقويت كن، و خود عهده‏ دار نيروى بازدارنده از گناهم باش.

اَللَّهُمَّ اَيُّما عَبْدٍ تابَ اِلَيْكَ وَ هُوَ فى عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ

الهى هر بنده‏ اى كه به سويت باز گردد و حضرتت به علم غيبى كه دارى مى‏ دانى

فاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عآئِدٌ فى ذَنْبِهِ وَ خَطيئَتِهِ، فَاِنّى اَعُوذُ بِكَ

كه او توبه‏ شكن و بازگردنده به گناه و خطاى خويش است، پس من به تو پناه مى‏ برم

اَنْ اَكُونَ كَذلِكَ، فَاجْعَلْ تَوْبَتى هذِهِ تَوْبَةً لا اَحْتاجُ بَعْدَها

از آنكه چنين باشم، اينك اين توبه مرا چنان توبه‏ اى قرار ده كه بعد از آن محتاج توبه‏ اى

اِلى‏ تَوْبَةٍ، تَوْبَةً مُوجِبَةً لِمَحْوِ ما سَلَفَ، وَالسَّلامَةِ فيما بَقِىَ.

ديگر نباشم، توبه‏ اى كه سبب محو گناهان گذشته، و ايمنى از گناه در بقيّه ايّام عمر باشد.

اَللَّهُمَّ اِنّى اَعْتَذِرُ اِلَيْكَ مِنْ جَهْلى، وَ اَسْتَوْهِبُكَ سُوءَ فِعْلى،

خداوندا از نادانى خود از حضرتت عذر مى‏ خواهم، و بخشش از كردار بدم را از تو خواهانم،

 فَاضْمُمْنى اِلى‏ كَنَفِ رَحْمَتِكَ تَطَوُّلاً، وَ اسْتُرْنى بِسِتْرِ

پس از باب احسان مرا در پناه رحمت خويش درآور، و از راه تفضل لباس

عافِيَتِكَ تَفَضُّلاً. اَللَّهُمَّ وَ اِنّى اَتُوبُ اِلَيْكَ مِنْ كُلِّ ما خالَفَ

عافيت بر من بپوشان. الهى، و از هر چه مخالف خواست

اِرادَتَكَ، اَوْ زالَ عَنْ مَحَبَّتِكَ، مِنْ‏ خَطَراتِ‏ قَلْبى، وَلَحَظاتِ

تو بوده، يا از گردونه محبت تو بيرون مى‏ برد، از خاطراتى كه در قلبم گذشته، و نگاههاى

عَيْنى، وَ حِكاياتِ لِسانى، تَوْبَةً تَسْلَمُ بِها كُلُّ جارِحَةٍ عَلى‏

چشمم، و گفتارهاى زبانم، چنان توبه‏ اى مى‏ كنم كه هر يك از اعضايم به

حِيالِها مِنْ تَبِعاتِكَ، وَ تَاْمَنُ مِمّا يَخافُ الْمُعْتَدُونَ مِنْ اَليمِ

سهم خود از عقوبتت سالم ماند، و از انتقام و قهرى كه متجاوزگران از آن مى‏ هراسند

سَطَواتِكَ. اَللَّهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتى بَيْنَ يَدَيْكَ، وَ وَجيبَ

ايمن گردد. الهى بر تنهائيم در پيشگاهت، و تپيدن

قَلْبى مِنْ خَشْيَتِكَ، وَ اضْطِرابَ اَرْكانى مِنْ هَيْبَتِكَ، فَقَدْ

قلبم از ترست، و لرزه اعضايم از هيبتت رحم كن، زيرا

اَقامَتْنى -يارَبِّ- ذُنُوبى مَقامَ‏ الْخِزْىِ بِفِنآئِكَ، فَاِنْ سَكَتُّ

گناهانم – اى پروردگار من – مرا در عرصه رسوايى و خوارى در پيشگاهت نشانده، پس اگر حرف نزنم

لَمْ‏ يَنْطِقْ عَنّى اَحَدٌ، وَ اِنْ شَفَعْتُ فَلَسْتُ بِاَهْلِ الشَّفاعَةِ.

كسى از جانب من سخن نمى‏ گويد، و اگر از خود شفاعت كنم چنان نيستم كه شفاعتم پذيرفته گردد.

اَللَّهُمَّ صَلِّ – عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ شَفِّعْ فى خَطاياىَ كَرَمَكَ،

بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست، و كرمت را درباره خطاهايم شفيع من فرما،

وَعُدْ عَلى‏ سَيِّئاتى بِعَفْوِكَ، وَ لاتَجْزِنى جَزآئى مِنْ عُقُوبَتِكَ،

و زشتى‏ هايم را با عفوت از من ببخش، و جزايم را از عقوبت خود مساز،

وَابْسُطْ عَلَىَّ طَوْلَكَ، وَ جَلِّلْنى بِسِتْرِكَ، وَافْعَلْ بى فِعْلَ

و دامان احسانت را بر من بگستر، و مرا در پرده عفوت بپوشان، و با من رفتار شخص پر قدرتى كن

عَزيزٍ تَضَرَّعَ اِلَيْهِ عَبْدٌ ذَليلٌ فَرَحِمَهُ، اَوْ غَنِىٍّ تَعَرَّضَ لَهُ

كه بنده‏ اى ذليل با زارى به درگاهش رفته و او بر وى ترحم نموده، يا ثروتمندى كه فقيرى سر راهش

عَبْدٌ فَقيرٌ فَنَعَشَهُ. اَللَّهُمَّ لا خَفيرَ لى مِنْكَ فَلْيَخْفُرْنى عِزُّكَ،

نشسته و او از وى دستگيرى نموده. بارالها مرا از تو پناه‏ دهنده‏ اى نيست پس بايد عزت تو پناهم دهد،

وَ لا شَفِيعَ لى اِلَيْكَ فَلْيَشْفَعْ لى فَضْلُكَ، وَ قَدْ اَوْجَلَتْنى

و براى من شفيعى به سوى تو نيست پس بايد فضل تو شفيعم شود، و گناهانم مرا

خَطاياىَ فَلْيُؤْمِنّى عَفْوُكَ، فَما كُلُّ ما نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ

در عرصه ترس بُرده پس بايد عفو تو مرا ايمن سازد، زيرا آنچه بر زبان آوردم

مِنّى بِسُوءِ اَثَرى، وَ لا نِسْيانٍ لِما سَبَقَ مِنْ ذَميمِ فِعْلى،

از باب جهل به كردار زشتم، و در اثر فراموشى كارهاى بد گذشته‏ ام نيست،

لكِنْ لِتَسْمَعَ سَمآؤُكَ وَ مَنْ فيها، وَ اَرْضُكَ وَ مَنْ عَلَيْها

بلكه براى آن است كه آسمان تو و هر كه در آن است، و زمين تو و هر كه بر روى آن است كردم،

 ما اَظهَرت لَکَ مٍنَ الندَمٍ، وَ لَجَات اٍلَيکَ فيهٍ مٍنَ التوبه ، فَلَعَل

ندامتي را که براي تو آشکار کردم، و توبه‏ اى را كه به‏ سبب آن به تو پناه بردم بشنوند، تا مگر يكى از

بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِكَ يَرْحَمُنى لِسُوءِ مَوْقِفى، اَوْ تُدْرِكُهُ الرِّقَّةُ

اينان در سايه رحمتت بر پريشان‏ حاليم رحم كند، يا براى آشفتگيم

عَلَىَّ – لِسُوءِ حالى، فَيَنالَنى مِنْهُ بِدَعْوَةٍ هِىَ اَسْمَعُ لَدَيْكَ مِنْ

بر من رقّت آورد، پس از جانب خود دعايى به حال من كند كه از دعاى خود من نزد تو به اجابت

دُعآئى، اَوْشَفاعَةٍ اَوْ كَدُ عِنْدَكَ مِنْ شَفاعَتى، تَكُونُ بِها نَجاتى

نزديكتر باشد، يا شفاعتى نصيبم گردد كه از شفاعت خودم نزد تو استوارتر جلوه كند، و رهاييم

مِنْ غَضَبِكَ، وَ فَوْزَتى بِرِضاكَ. اَللَّهُمَّ اِنْ يَكُنِ النَّدَمُ تَوْبَةً

از خشم تو، و دستيابيم به خشنوديت در آن باشد. الهى اگر پشيمانى در پيشگاه حضرتت توبه است

اِلَيْكَ فَاَنَا اَنْدَمُ النّادِمينَ، وَ اِنْ يَكُنِ التَّرْكُ لِمَعْصِيَتِكَ اِنابَةً

پس من از همه پشيمان‏ ترم، و اگر ترك گناه بازگشت محسوب مى‏ شود

فَاَنَا اَوَّلُ الْمُنيبينَ، وَ اِنْ يَكُنِ‏ الْاِسْتِغْفارُ حِطَّةً لِلذُّنُوبِ فَاِنّى

پس اولين بازگشت كننده منم، و اگر استغفار سبب ريختن گناهان است پس من در برابرت

لَكَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرينَ. اَللَّهُمَّ فَكَما اَمَرْتَ بِالتَّوْبَةِ وَ ضَمِنْتَ

از استغفار كنندگانم، بارالها همان‏ گونه كه به توبه و بازگشت فرمان دادى و پذيرش آن را

الْقَبُولَ، وَ حَثَثْتَ عَلَى الدُّعآءِ وَ وَعَدْتَ الْاِجابَةَ، فَصَلِّ

ضمانت فرمودى، و بر دعا ترغيب نمودى و نسبت به آن وعده اجابت دادى، پس بر

عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاقْبَلْ‏ تَوْبَتى، وَلاتَرْجِعْنى‏ مَرْجِعَ الْخَيْبَةِ

محمد و آلش درود فرست، و توبه‏ ام را قبول كن، و از رحمتت نوميد و مأيوسم

مِنْ رَحْمَتِكَ، اِنَّكَ اَنْتَ التَّوّابُ عَلَى الْمُذْنِبينَ، وَ الرَّحيمُ

باز مگردان، زيرا كه حضرتت پذيرنده توبه گناهكاران، و بخشنده خطاپيشگانى هستى

لِلْخاطِئينَ الْمُنيبينَ.اَللَّهُمَّ صَلِ‏ عَلَى مُحَمَّدٍ وَالِهِ كَماهَدَيْتَنا

كه از صميم دل به تو بازمى‏ گردند. بار الها بر محمد و آلش دورد فرست همچنان كه به وسيله او ما را هدايت

بِهِ، وَ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ كَمَا اسْتَنْقَذْتَنا بِهِ، وَ صَلِ‏ عَلى‏

فرمودى، و بر محمد و آلش درود فرست همچنان كه به سبب او ما را رهايى كرامت كردى، و بر محمد

مُحَمَّدٍ وَ الِهِ صَلوةً تَشْفَعُ لَنا يَوْمَ الْقِيمَةِ وَ يَوْمَ الْفاقَةِ

و آلش درود فرست چنان درودى كه در قيامت و در روز نياز به تو از ما شفاعت

اِلَيْكَ، اِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَىْ‏ ءٍ قَديرٌ، وَ هُوَ عَلَيْكَ يَسيرٌ.

كند، كه تو بر هر چيز توانايى، و آن بر تو سهل و آسان است.