ذکر این نکته ضروری به نظر می‌رسد که این علایم نشانه حتمی برای دروغ گفتن نیست و ممکن است کودک به دلایل دیگری از جمله اضطراب یا ضعف در برقراری ارتباط مناسب با دیگران این علایم را از خود نشان بدهد.

دروغگویی فرزندان از آن دسته مشکلاتی است که بسیاری از والدین با آن، حداقل در مقطعی از سن فرزند خود، روبرو می‌شوند. برخی از والدین به این مشکل حساسند و متاسفانه بعضی والدین هم این موضوع را بی‌اهمیت تلقی می‌کنند و به دنبال راهکارهای جلوگیری از آن نمی‌روند. باید توجه داشت که دروغ گویی در کودکی، زمینه ساز دروغ گویی در بزرگسالی خواهد بود.

معمولا دروغ گویی‌های کودکان بدون دلیل نیست و والدین باید در قدم اول ریشه این دروغگویی ها را پیدا کنند و سپس به دنبال راه حل‌هایی برای جلوگیری از این رفتار نادرست باشند.

انواع دروغ‌های کودکان

برخی از پدر و مادر‌ها، دروغ گویی‌های فرزندشان را طبیعی می‌دانند. اگرچه این رفتار در یک مقطع سنی طبیعی به نظر می‌رسد اما برای همیشه رفتار درستی نخواهد بود؛ برای مثال کودک ۲ ساله درک صحیحی از اهمیت راستی و درستی ندارد اما همین کودک در ۱۰ سالگی باید تفاوت بین راست و دروغ را درک کند.

 همچنین برای کودک ۵ ساله طبیعی است در رویا‌ها و تخیلات خود غوطه‌ور شود و داستان‌های بلند و طولانی غیر واقعی تعریف کند. والدین باید بدانند که این کودک با گفتن داستان‌های تخیلی و دروغین، قصد فریب دادن فردی را ندارد.

روان‌شناسان دروغ‌های کودکان را به ۷ دسته تقسیم می‌کنند:

۱ -دروغ بازی: دروغی که با آن کودک حوادث تخیلی را به دیگران می‌باوراند. مثلا کودک ۴ ساله‌ای تحت تاثیر تماشای یک فیلم، شروع به تعریف یک داستان دروغی می‌کند و تنها هدف او سرگرم شدن است.

۲ -دروغ مبهم: این نوع دروغ از ناتوانی کودک در گزارش دقیق جزئیات یا مطالعه کردن یک مسئله بنا به پیشنهاد و تشویق فرد دیگر ناشی می‌شود. مثلا یک کودک ۴ ساله از اتفاقی که دیشب در اتاقش افتاده است و باعث ترس او شده، صحبت می‌کند اما برخی از گزارش‌هایش با دروغ همراه است.

۳ -دروغ پوچ: در این حالت کودک دروغ را برای جلب توجه دیگران به کار می‌برد. مثلا وقتی کودک ۸ ساله متوجه بازی مادر و برادرش می‌شود، شروع به تعریف کردن یک حادثه دروغی در مدرسه‌اش می‌کند تا توجه مادرش را به خود جلب کند.

۴ -دروغ انتقام جویانه: این نوع دروغ از ناراحتی کودک ناشی می‌شود. مثلا کودکی برای انتقام از برادرش که او را دعوا کرده است، وقتی پدر به منزل برمی گردد، ماجرایی را همراه با دروغ علیه برادر به پدر می‌گوید.

۵ -دروغ محدود: کودک به خاطر ترس از محدود شدن شدید، قوانین سختگیرانه والدین یا تنبیه بدنی، دروغ می‌گوید. مثلا کودک ۵ ساله از ترس تنبیه بدنی مادر، شکستن ظرف را به گردن فرد دیگری می‌اندازد.

۶ -دروغ خودخواهانه: دروغی حساب شده است که برای فریب دادن دیگران استفاده می‌شود تا کودک آنچه را می‌خواهد به دست آورد. مثلا کودک ۹ ساله‌ای در بازار به مادرش می‌گوید که دوستش برای کادوی تولد، یک ماشین بزرگ گرفته و او ناراحت شده است. کودک از این طریق سعی می‌کند مادر را برای خرید آن ماشین ترغیب کند.

۷ -دروغ وفادارانه: کودک از این دروغ به منظور حفظ و مراقبت از فردی که دوستش دارد، استفاده می‌کند. به طور مثال، شکسته شدن ظرف به وسیله خواهرش را به گردن می‌گیرد تا برای خواهرش مشکلی پیش نیاید.

علائم دروغگویی

 وقتی کودکان دروغ می‌گویند در بسیاری از موارد می‌توان متوجه دروغگویی آنان شد. کودکان برای اینکه بتوانند نشانه‌های دروغگویی خود را بپوشانند بسیار ناتوان‌تر از بزرگسالان هستند. برخی از نشانه‌های دروغگویی که البته به صورت مجموعه‌ای مشاهده می‌شود، عبارت است از: افزایش ضربان قلب، نفس نفس زدن، رنگ پریدگی، بیقراری و اضطراب، خشکی دهان، شتابزدگی و عجله، فراموشکاری، پنهان کردن دست‌ها، گاز گرفتن لب، پوشاندن بخشی یا نیمی از دهان به وسیله دستان و انگشتان و برقرار نکردن تماس چشمی.

 ذکر این نکته ضروری به نظر می‌رسد که این علایم نشانه حتمی برای دروغ گفتن نیست و ممکن است کودک به دلایل دیگری از جمله اضطراب یا ضعف در برقراری ارتباط مناسب با دیگران این علایم را از خود نشان بدهد.

دلایل و راهکارهای جلوگیری از دروغگویی کودکان

دکتر هادی صدری، روان‌شناس و مشاور خانواده معتقد است:  علت دروغگویی مکرر فرزندان معمولا نداشتن اعتماد به نفس، ترس بیش از حد، جلب توجه به دلیل احساس کمبود عاطفه، آزمودن والدین خود، الگو گیری و تاثیرپذیری از رفتارهای والدین، تلافی جویی و انتقام یا پایین بودن آستانه تاب آوری در برابر مشکلات و فرار از آن‌ها، سرکوب کردن احساس حقارت و محرومیت و در ‌‌نهایت فرار از یک موقعیت اضطراب آمیز است.

 برای جلوگیری از دروغ گویی فرزندان راه‌های زیادی وجود دارد که در ادامه به چند مورد، اشاره می‌شود.

 ۱ -والدین باید الگوی صداقت و راستگویی برای فرزندانشان باشند. وقتی یکی از والدین در موقعیت‌های خاص و در برابر فرزندش دروغ می‌گوید، ناخودآگاه در حال آموزش دروغ گفتن به فرزندش است. مثلا مادری که در حال تماشای تلویزیون است و به دروغ در تماس تلفنی به دوستش می‌گوید که مشغول آشپزی است، به طور طبیعی فرزندش هم دروغگو خواهد شد.یکی از مهم‌ترین دلایل نوجوان برای دروغ گویی، این است که واقعیت را به نحو دیگری جلوه دهد تا پاسخ گوی عواقب کارهای خود نباشد

 ۲ -پدر و مادر‌ها نباید فرزندشان را در موقعیت دروغگویی قرار دهند. والدین گاهی حقیقت رفتار را می‌دانند اما برای اینکه کودک را شرمنده یا تحقیر کنند ناخواسته از او سوال‌هایی می‌پرسند که کودک مجبور می‌شود برای دفاع از خود، دروغ بگوید و آن‌ها هم عصبانی‌تر می‌شوند. در نتیجه این دور باطل تکرار می‌شود. بنابراین کودکتان را در چنین موقعیت‌هایی قرار ندهید.

 ۳ -پدر و مادر‌ها باید راستگویی فرزندشان را تحسین کنند. البته اگر فرزندشان مرتکب اشتباهی شده بود، ضمن تذکر به فرزندشان، باید راستگویی او را هم تحسین کنند تا تلاش برای راستگویی در او تقویت شود.

 ۴ -نوجوان را با پیامدهای منطقی دروغ گویی‌اش آشنا کنند تا یاد بگیرد که باید مسئولیت کار‌هایش را بر عهده بگیرد زیرا یکی از مهم‌ترین دلایل نوجوان برای دروغ گویی، این است که واقعیت را به نحو دیگری جلوه دهد تا پاسخ گوی عواقب کارهای خود نباشد.

 ۵ -محبت و پذیرش بی‌قید و شرط شخصیت کودک به همراه بردباری و صبر در برابر خطاهای وی می‌تواند کمک زیادی به راستگویی فرزند کند. البته والدین هیچ‌گاه نباید در برابر اشتباهات فرزندشان بدون تلاش برای اصلاح کردن او، صبر کنند بلکه می‌توانند در زمان‌های مناسب با او به گفت‌و‌گو بنشینند تا خطا‌هایش را تکرار نکند.

 ۶ – والدین باید سعی کنند به جای زیر سوال بردن شخصیت فرزندشان، رفتارهای او را زیر سوال ببرند. به طور مثال به جای اینکه به او بگویند «تو کند ذهن هستی»، می‌توانند به او بگویند «تو زمان کافی برای درس خواندن اختصاص نمی‌دهی در نتیجه نمراتت پایین می‌شود». توصیه می‌شود که پدر و مادر‌ها گاهی رفتارهای درست و راه‌های درستی که فرزندشان جهت حل مشکلات خود در گذشته به کار گرفته است، به او یادآوری کنند تا اعتماد به نفس کافی را برای مقابله با مشکلات به دست بیاورد.

 در پایان فراموش نکنید که هر کودکی ممکن است اشتباه کند و والدین قبل از هر اقدامی برای تنبیه وی باید بررسی کنند که رفتار آن‌ها، فرزندشان را به آن‌ها نزدیک‌تر می‌کند یا دور‌تر.