حدود 5سال است که درگيريهاي خونين يمن ميان دولت ديکتاتور و بعثي يمن و شيعيان الحوثي آغاز شده و با وقوع 6 جنگ پياپي هم اکنون شاهد جنگ ششم مي باشيم. اين جنگ که از مرداد ماه سال جاري شروع شده با ورود علني رژيم سعودي در يکماه پيش و حمايت دولتهاي عرب از اين اقدام، ابعاد تازه اي به خود گرفته است. متاسفانه اين مساله عليرغم ابعاد گوناگون مهمي که تاکنون داشته بازتاب بسيار ضعيفي در مجامع ضد استکباري و علي الخصوص ايران داشته و اين خود مظلوميتيست مضاعف براي شيعيان علي(ع) و ذريه پاک فاطمه زهرا(س) که به جرم استکبارستيزي و پافشاري بر آيين و اعتقادات خود مورد سنگين ترين و بيرحمانه ترين هجمه هاي خونين استکبار و ايادي خودفروش آن در قالب جنگي کاملا نابرابر، قرار گرفته اند. اين نوشته در پي آن است که در اين سکوت بهت آور مسلمانان و بخصوص شيعيان ايراني و فقدان منابع آگاهي بخش موثق، پرده از مشي مذهبي و ايدئولوژيک شيعيان يمن ومبارزين الحوثي برداشته و اعلام کند که اينها ارادتمندان مکتب علي(ع) و پيروان خط خميني کبير هستند.

باتوجه به اينکه تحت تاثير فضاي غيرشفاف رسانه اي و خبري بعضا اطلاعات ناقص و اشتباهي ارائه مي شود و هدف ما ارائه اطلاعاتي موثق بوده که مطالب اين نوشته بر اساس نظرات سه کارشناس مسايل يمن يعني حجه الاسلام «غريب رضا» و آقايان «سيدعلي موسوي نژاد» و «محمود پيربداغي» تنظيم شده است. کشور يمن در جنوبي ترين منطقه شبه جزيره عربستان قرار دارد و سرزميني است سبز و خرم. از لحاظ مذهبي حدود 45 درصد جمعيت يمن را پيروان مكتب زيديه تشكيل مى‏دهند در حاليکه اهل سنّت که اغلب شافعي مذهبند 53 درصد و درصد اندکي هم شيعيان اسماعيليه هستند. شيعيان و اهل سنّت يمن همگي محب و شيفته اهل بيت(عليهم السلام) هستند و آداب و رسوم مذهبي آنان بسيار مشابه به شيعيان دوازده امامي است. ولي با کمال تاسف در سالهاي اخير وهابيت در اين کشور قدرتمند شده و تلاش دارد اصالت هاي فرهنگي و مشترکات مذاهب را تحت پوشش باورهاي خود قرار دهد.

اساسا يمني ها اسلام خود را مديون حضرت علي(ع) مي دانند چون نخستين بار پيامبراعظم(ص) حضرت علي(ع) و چند نفر ديگر از صحابه را براي تبليغ اسلام به يمن فرستادند. نکته جالب توجه اينکه از جمعيت 20 مليوني يمن حدود 5 مليون از سادات و ذريه پيامبر بوده که 90% آنها سادات حسني و بقيه سادات حسيني اند. از لحاظ تاريخي زيديه به دو دسته زيديان جارودي و زيديان غيرجارودي تقسيم مي شوند. جاروديان که علاوه بر اعتقاد به قيام و انقلاب، وابستگي و علقه شديد به اهل بيت(ع) داشته و انديشه هاي شيعي در آنها پررنگ است و در مقايسه با اهل سنت، به شيعيان امامي نزديک هستند، همواره جريان اصلي در ميان زيديه بوده اند. جريان دوم زيديه که بيشتر حديث گرا هستند، از لحاظ اعتقادي متشيع به حساب مي آيند.

حتي کساني همچون ابوحنيفه هم که افکار انقلابي زيد را مي پسنديد ولي در موراد ديگر همچون مسأله امامت با زيد همراه نبودند نيز به همين معنا متشيع و زيدي به حساب آمده اند. اين جريان در طول تاريخ وجود داشته ولي هميشه در اقليت بوده اند و انعکاس چشمگيري در طول تاريخ جز در چند برهه نداشته‌اند. شيعيان زيديه جارودي به جانشيني بلافصل حضرت علي(ع) پس از پيامبر (ص) اعتقاد دارند و خلفاي سه گانه راغاصب مي دانند. آنها براي امامت، چهارده شرط قائلند که تقريبا همان شرايط ما براي ولي فقيه است الا اينکه امام بايد از اولاد حضرت زهرا(س) باشد. آنها فقط براي پنج تن آل عبا قائل به عصمت هستند. در حوزه هاي علميه ايشان، از روايات امام باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) بسياراستفاده مي شود. در کنار نهج البلاغه و صحيفه سجاديه، کتاب اربعين حديث امام خميني(ره) نيز تدريس مي شود. آنها مراسم عيد غدير و عاشورا را باشکوه برگزار مي کنند. اعتقاد مردم يمن (خصوصا شيعيان زيدي) به ظهور منجي امام مهدي(عج) نيز بسيار قوي است به طوريکه در پنج سال اخير، کتاب عصر ظهور نوشته شيخ علي کوراني، از پرفروشترين کتابها در کشور يمن بوده است.در حال حاضر تنها منبع موثق و معتبر فارسي درمورد عقايد زيديه کتاب”درسنامه تاريخ وعقايد زيديه” تاليف مهدي فرمانيان و سيدعلي موسوي نژاد از نشر اديان مي باشد. از علماي معاصر زيديه مي توان علامه مجد الدين المؤيدي که با 100 سال عمر هم اکنون در قيد حيات است را نام برد. او نماينده فعلي جريان زيديه جارودي و صاحب تأليفات بسيار است و ساکن استان صعده، مرکز جريان جارودي زيديه مي باشد.

عالم ديگري که در اين منطقه ساکن است سيد بدر الدين الحوثي است که از سادات طباطبايي و از علماي بنام و صاحب تأليف است. تأليفات او بسيار نزديک با مکتب اماميه است مثلاً کتابي دارد به عنوان «من هم الرافضة» و در اين کتاب تلاش مي کند ثابت کند رافضي‌ها اماميه و پيروان امام صادق(ع) نيستند بلکه در مرحله اول، بني اميه و دشمنان اهل بيت(ع) هستند و در تأليف ديگري با عنوان «آل محمد ليس کل ام?» به اثبات اين مطلب مي پردازد که سادات و اهل بيت(ع)، مقام بلندي داشته و دارند. ايشان در ايام جنگهاي يمن در دهه 90 به ايران کوچ کرد و چند سالي در ايران به همراه فرزند خود حسين الحوثي ميهمان بود و زندگي بسيار ساده و زاهدانه اي داشت. رييس جمهور کنوني يمن،”علي عبدالله صالح” دوازده سال رئيس جمهور يمن شمالي بود و از سال 1990 ميلادي كه اتحاد دو بخش شمالي و جنوبي يمن شكل گرفت، 19 سال است رئيس جمهور يمن متحد است(جمعا 31سال).

هر چند در ظاهر در خانواده اي زيدي مذهب به دنيا آمده ولي حكومت او رويكردى سكولار دارد و اساسا حكومت دينى نيست بلكه به نوعى برخلاف دين اسلام به ويژه مذهب شيعه فعاليت مي کند. او فارغ‌التحصيل دانشگاه نظامي بغداد بوده و با اعضاي حزب بعث و صدام معدوم، روابط ويژه‌اي داشته است و به صدام صغير معروف مي باشد. ديکتاتور يمن که از سى سال پيش به پشتوانه سعودى ها در رأس حكومت يمن قرار گرفته، مذهب زيديه را به حاشيه رانده، و دست سلفی هاى تكفيرى را براي بسط نفوذشان در يمن بازگذاشته است و به نوعى يمن را به حياط خلوت سياسى و مذهبى عربستان تبديل كرده است. بعد از اينكه وهابيت سلفى با حمايت عربستان در يمن قدرت و پايگاه پيدا می ‏كنند، اغلب دانشگاه‏ها و حوزه ‏هاى علميه دينى زيديه به حاشيه می ‏روند و فعاليتشان محدود می ‏شود. به ميراث فكرى و فرهنگى ائمه زيديه كمتر توجه مي شود در مقابل کتابهاي وهابيت به فور در يمن منشر و توزيع مي شود.

صعده مركز گرايش زيدي جارودي، با وجود اهميّت چندجانبه و استراتژيکي که دارد، در حاشيه قرار می ‏گيرد. اين تبعيض مذهبي و سياسي خلاء عميقي را در منطقه ايجاد مي کند و تبديل به بستري مي شود براي شکل گيري تحولي عميق در تاريخ سياسي معاصر يمن. در چنين بستري جمعيتى به نام «جمعيت جوانان مؤمن» به رهبري شيخ بدرالدين الحوثي به همراه جمعى از دوستان و شاگردانش شكل می ‏گيرد و فعاليت‏هاى فرهنگى متنوعي را در صعده را شروع می كنند و سپس اين فعاليتها را به مناطق ديگر يمن نيز گسترش مي دهند. پس از مدتي رهبري اين گروه به عهده سيد حسين الحوثي فرزند شيخ بدرالدين قرار مي گيرد. شهيد سيد حسين الحوثى عالمي دينى و بسيار تأثيرگذار بود، ايشان برخوردار از منظومه ‏اى فكرى قرآنى بود و در سخنراني هاي او مفاهيم قرآنى موج می زند.

شهيد حسين الحوثي با سخنان پرجاذبه، انقلابي و آتشين و در عين حال روشنفکرانه و مصلحانه خود تلاش داشت جامعه خمود و رخوت زده زيديه را با بازگشت به روح و مفاهيم قرآن احيا کند.او به کار با نوجوان و جوانان پرداخت و سعي نمود يک روحيه آگاهي بخشي و بيداري در آنها براساس مؤلفه هاي زير ايجاد کند: 1. شيعي بودن و حضور پررنگ مباني شيعه در آن. 2. نقد وضعيت موجود. 3. ترويج افکار امام خميني و انقلاب اسلامي ايران در زمينه‌هايي همچون مبارزه با استکبار و آمريکا و اسرئيل. او در بيشتر سخنراني هاي خود که در جمع جوانان ايراد کرده، از امام و انقلاب ايران نام مي برد و مي بينيم که علاقه و گرايش شديدي به جريانهاي شيعي مثل حزب الله لبنان و شخص سيد حسن نصرالله دارد و پرچمهاي حزب الله در سراسر منطقه صعده برافراشته مي شود. مهمترين اعتراضات حسين الحوثى در سال 2003 و پس از نفوذ آمريکا در يمن به بهانه فعال شدن نيروهاي القاعده در اين منطقه مطرح شد. مهمترين اعتراض او اين بود كه چرا حكومت يمن اجازه داده است نيروهاى نظامى آمريكا در يمن مستقر شوند و استقلال و حاكميت سياسى آنها را زير سوال ببرند. بعد استكبارستيزى، به ويژه مبارزه با صهيونيزم در اين جنبش بسيار چشمگير است.او معتقد بود نمازى كه بعد از آن مرگ بر اسرائيل گفته نشود و برائت از صهيونيزم نباشد، مورد رضايت و قبول خداوند نيست.

هميشه بعد از نماز، فريادشان به اين شعارها بلند بود:”الله اكبر، الموت لامريكا، الموت لاسرائيل، اللعنة على‏اليهود، النصر للاسلام” . هم اکنون نيز در جنگها و حرکتهاي نظامي پرچم سفيدي به دست دارند كه اين شعارها روى آن نوشته شده است. تحمل چنين جنبش شجاع و صريحي، براى حكومت مركزى يمن که رابطه محکمي با آمريکا داشت و اين حوثي ها را خطري براي حکومت خود مي ديد بسيار سنگين بود. حكومت يمن فعاليت‏هاى متنوعى را مانند تطميع ، تحريک اهل سنت و حتي بدبين کردن زيدي ها نسبت به الحوثي انجام داد ، ولى نتوانست حوتي ها را سركوب كند و به ناچار وارد فاز نظامى شد. نهايتا دولت يمن 18 شاخه نظامى را براى دستگيرى الحوثى می‏فرستد و حسين الحوثي و يارانش را محاصره می ‏كند، ولى آنها در کوهستانها 90 روز مقاومت جانانه می ‏كنند و دست آخر حسيني وار به شهادت مى‏رسند.

البته شعله انديشه هاي انقلابي شهيد الحوثي با شهادتش خاموش نشد، بلکه اين شعله مقدس فروزانتر و آشکارتر گرديد. از آن زمان تاکنون رژيم ديکتاتور يمن جنايات غير انساني وسيعي را در مورد شيعيان و صعده و زنان و کودکان بي گناه انجام داده اما گويا روح حسين در برادران و همرزمانش دميده شده و در عين نابرابري تسليحاتي و بايکوت رسانه اي دليرانه مقاومت کرده اند. براي شناخت پاره اي از اين جنايات بجاست که بخشهايي از نامه شيخ بدرالدين به حضرت آيت ‏الله‏ العظمي سيستاني را در اينجا بياوريم. دقت کنيد که اين نامه متعلق به چهار سال پيش است و چه جنايات بزرگتري که تاکنون درمورد آنها انجام شده است. و حقيقتا مظلوميت عاشورايي اين شيعيان امام علي(ع) و پيروان مکتب خميني کبير، که در اين سکوت رسانه اي 5ساله مضاعف شده است دل هر مسلمان مؤمني را به درد مي آورد: در اين نامه خطاب به معظم‏له آمده است: «از حضرت عالي به خاطر بيانيه‌اي که در آن مظلوميت ما را براي جهانيان آشکار کرديد، تشکر و قدرداني مي‌کنيم. » اين نامه مي‌افزايد:

«بي‌شک، اعلام جنگ وحشيانه و ظالمانة نظام نژادپرست يمن بر ضد مستضعفان شيعه تاکنون به گوش شما رسيده است؛ جنگي که در آن، براي کشتار برادران‌تان از همة سلاح‌هاي ممنوعه بين‌المللي استفاده مي‌شود، و دودمان شيعيان را برباد مي‌دهد.» نويسندگان اين نامه تصريح کرده‌اند: «اجساد سوخته و پيکرهاي متلاشي شده‌اي که نظام يمن به کشيدن آنها در خيابان‌ها افتخار مي‌کند، چيزي جز اثبات وحشي‌گري‌هاي پيروان[مدعيان] مذهب زيديه عليه علما، دانشجويان، روزنامه‌نگاران، معلمان و شيعيان مظلوم نيست.تعداد بازداشت شدگان در سلول‌هاي زندان‌هاي رژيم از مرز هزاران تن گذشته و زشت‌ترين شيوه‌هاي شکنجة روحي و جسمي عليه آنان اعمال مي‌شود. آنها پس از تحمل اين شکنجه‌ها، مجبور مي‌شوند براي عدم تدريس در مساجد و مدارس، ترک خطبه خواندن و وعظ ديني و امر به معروف و نهي از منکر تعهد کتبي بدهند.» اين نامه مي‌افزايد: «اين رژيم علاوه بر انهدام خانه‌ها، مدارس و آواره کردن هزاران خانواده، با هدف قرار دادن انديشة اهل بيت(ع) و ريشه‌کني ميراث آنان، به سوزاندن برخي کتابخانه‌هاي خصوصي که داراي دست‌نوشته‌هاي منحصر به فردي از فرهنگ اسلامي است، پرداخته است.اين جنايت به آنجا رسيده که تمامي نسخه‌هاي دو کتاب ارجمند نهج‌البلاغه و صحيفة سجاديه کاملاً از بين رفته است.» ناگفته هاي يمن بسيار بيشتر از اينهاست! اي شيعيان علي(ع)، اي پيروان مکتب خميني، اي رهپويان خط امام و رهبري به هوش باشيد! همانگونه که حضرت آيت‏الله مکارم شيرازي هم فرموده اند “همه مسلمين آگاه بايد زبان به اعتراض بگشايند”. نکند در اين سکوت و بي تفاوتي نسبت به عاشوراي صعده، ما در گروه کوفيان باشيم!

منبع:ابنا