در این فرصت به گوشه ای از آیات پیرامون محاسبه اعمال اشاره خواهد شد :

1ـ “وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ كِتَابًا یَلْقَاهُ مَنشُورًا
اقْرَأْ كَتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْیَوْمَ عَلَیْكَ حَسِیبًا
“[إسراء، 13ـ 14]
و سرنوشت (نیك یا شوم عمل) هر انسانى را (كه از غیب برایش مقدر شده و به سویش پر زده، همانند طوقى) در گردنش لازم و ثابت كرده‏ ایم، و در روز قیامت نوشته ‏اى را براى او بیرون مى‏ آوریم كه آن را باز و گشوده دیدار خواهد كرد.
(به او گفته مى‏ شود) كتاب (اعمال قلبى و بدنى) خود را بخوان، تو خود كافى هستى كه امروز حسابرس نفس خود باشى.

2 ـ «وَكُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ وَكُلُّ صَغِیرٍ وَكَبِیرٍ مُسْتَطَرٌ » [قمر،52ـ53]
و هر چه آنها به جا آورده ‏اند (از عقاید و اعمال) در نوشته‏ ها (در كتاب‏هاى عمل شخصى آنها و كتاب عمومى لوح محفوظ) ثبت است. و هر كوچك و بزرگى (از عمل‏ها در آن) نوشته شده است.

3 ـ «كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ ، وَمَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّینٌ ، كِتَابٌ مَّرْقُومٌ ، … كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِی عِلِّیِّینَ ، وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّیُّونَ ، كِتَابٌ مَّرْقُومٌ ، یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ » [مطففین، 7ـ21 ] ؛
چنین نیست (كه مى‏ پندارند حسابى نیست)، بى‏ تردید نوشتار و كارنامه كیفرى فاجران در سجّین است ، و تو چه مى‏دانى كه سجّین چیست ، نوشتار (جامع) رقم‏ خورده‏ اى است (كه مجازات اعمال همه فاجران در آن است ، … چنین نیست (كه حسابى در كار نباشد)، همانا نوشتار و كارنامه پاداش نیكان در علّیّین است، و تو چه مى‏ دانى كه علّیّین چیست ، نوشتار (جامع) رقم‏ خورده‏ اى است (كه پاداش‏هاى نیكان در آن است)، كه مقربان آن را مى ‏بینند و فرشتگان در نزد آن حاضر مى ‏شوند.
بدیهی است که محاسبه اعمال همه بندگان عین عدالت است، اما این محاسبه به معنای این است که اگر انسانی کار بدی انجام داد به حساب می‌آید و اگر کار خوبی هم انجام داد ضبط می‌گردد : “فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ ” [6و7زلزلة] ؛
پس هر كه هم وزن ذره ‏اى كار خیر كند (جزا یا تجسم خارجى) آن را مى‏بیند، و هر كه هم وزن ذره ‏اى كار شركند آن را مى ‏بیند.

ذره‌ها در قیامت محاسبه می‌شوند

«فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا »؛( زلزلة: 7)
همین چیزهایی که در فضا و در نور آفتاب معلقند و دیده می‌شوند، ذره هستند. این آیه قرآن بیانگر این موضوع است که اگر شما کار کنید و تلاشی کنید، حتی به اندازه یک ذره ضایع نخواهد شد.
فرض بفرمایید که شما ساعت کارتان تمام شده و پنج دقیقه اضافه می‌مانید که نه مدیر می‌فهمد، نه بالادست می‌فهمد، نه در سوابق اثر می‌گذارد و نه اضافه کار می‌دهند؛ اما خدا و کرام‌الکاتبین این پنج دقیقه را می‌بینند و آن را در پرونده شما ثبت می‌کنند؛ که این آقا بعد از ساعت خدمت، چون دید این کار مانده است، پنج دقیقه بیشتر کار کرد. چنین چیزی را ما در هیچ جا، غیر از عرصه دین و ایمان دینی، سراغ نداریم.

یک‌جا پول خوبی سر راه فردی قرار می‌گیرد؛ یک رشوه، هدیه، و او می‌تواند بدون این که هیچ برگه و اثر انگشتی جا بگذار، امضایی بدهد و این پول را بگیرد ؛ اما محض رضای خدا نمی‌گیرد ؛ با اینکه می‌تواند و هیچ کسی از این ماجرا خبردار نمی شود اما چون می‌داند که خداوند در همه حال نظاره گر اعمال او است ، از آن پول حرام و عمل خلاف می گذرد.

این را بدانیم و یقین داشته باشیم که همه این رفتارهای ما ثبت می‌شود و آن وقتی به کار ما می‌آید که «یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ
روزى كه آدمى از برادرش مى ‏گریزد ،و از مادر و پدرش ،و از همسر و پسرانش، براى هر انسانى در آن روز حال و كارى خواهد بود كه او را به خود مشغول دارد»( عبس: 34-37) است.
آن روز، روزی که انسان از برادر خودش به خاطر کثرت التهاب، شدت، اضطراب و آشفتگی حاکم بر روز قیامت و حساب و جزای الهی و مو از ماست کشیدن الهی می‌گریزد؛ آن روز چنان سنگین و سخت است که «… یَوْمًا یَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِیبًا : .. كودكان را (از شدت هول) پیر سپیدمو كند پرهیز خواهید كرد؟ »؛( مزمل: 17) جوان را پیر می‌کند؛ انسان در آن روز از پدر و مادر خودش و از بچه‌اش و از همسر خودش می‌گریزد.

به راستی چرا در قیامت همه از هم فرار می‌کنند؟
«لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ »؛ هر کسی به قدر خودش گرفتاری دارد که همان گرفتاری خودش برایش بس است و مجال این نیست که به فکر کس دیگری باشد.

چهره شناسی به روایت قرآن
در آن روز و در آنجا، «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ : چهره‏ هایى در آن روز خرم و شاداب است»( قیامت: 222) چهره‌هایی شادند؛ چهره‌هایی گرفته.

منابع:
– سایت حوزه
– پرسمان

به اشتراک بگذارید