هر چند که اين روزها اقدامات تروريستي در عراق يک اتفاق عادي تلقي مي شود، ولي بمب گذاري درحرم مطهر عسکريين داراي خصوصياتي مي باشد که آن را از يک حمله تروريستي عادي مجزا نموده است. آنچه در اين اقدام جلب توجه مي کند دو نکته است: اولاً تروريست قصد جان کسي را نکرده است، ثانياً بمب گذار بمب را بگونه اي تعبيه نموده است تا گنبد حرم را تخريب نمايد. همين دو مطلب باعث مي شود تا شما بگونه اي متفاوت به قضيه نگاه کنيد! تاريخ اسلام از آغاز تا کنون هميشه شاهد بي مهري هايي نسبت به شيعه بوده است ولي اينگونه هتک حرمت هاي مذهبي نسبت به تشيع تنها در دو دوره تاريخي ديده مي شود:

1- دوران زندگاني ائمه(ع) که در آن خلفاي اموي و عباسي نسبت به ائمه(ع) و قبورشان اسائه ادب مي نمودند (مانند شخم زدن محل دفن امام حسين (ع) ، پنهان ماندن قبر امام علي (ع) در مدتهاي مديد و …)

2- اقداماتي که درطي دو قرن اخير، در منطقه حجاز و عراق نسبت به شيعه صورت گرفته است. وگرنه در طي حدود هزار سال بين اين دو جريان از سوي کمتر حکومت و قدرتي اسائه ادب به محضر قبور ائمه شيعه(ع) صورت گرفته است ، حتي مغولان با آن همه دبدبه و کبکبه ي وحشيانه ي خود و با وجود آنکه در حمله ي به بغداد حدود يک ميليون و نيم نفوس را کشتند و شهر را ويران کردند ،ولي اهانتي به ائمه شيعه ننموده اند. اما متأسفانه در طي دو قرن اخير جريانات زيادي را در منطقه حجاز و عراق شاهد بوده ايم. در حجاز فرقه اي به نام وهّابيت بوجود آمد که جزء اولين اقداماتش تخريب قبور ائمه بقيع بود و به اين هم بسنده نکرد و به نجف و کربلا حمله ور شد و کشتار نمود و کار را به جائي رسانيد که سلطان عثماني با لشکر کشي آنها را خارج کرد،وامروزنيز همين اتفاقات به نحوي تکرارميشود. اما ريشه اين گونه عمليات ها درکجاست: جواب اين سؤال در سالهاي قبل جنگ جهاني اول و زماني که انگلستان بر دنيا حاکميتي مطلق داشت نهفته است. در آن دوران انگلستان مستعمره هاي بسياري را در اختيار داشت که در واقع شريان مواد اوليه و بازار مصرفي محصولات انگلستان را تشکيل مي دادند، که مهمترين آنها کمپاني هند شرقي بود. در اين ميان يک قدرت بزرگ رودرروي انگلستان به نام عثماني وجود داشت که متشکل ازبيش از30 کشور بود که با وجود تفاوتهاي نژادي و زباني، اسلام تنها علقه اي بود که آنها را به هم پيوند مي داد. انگلستان به اين نتيجه رسيد که براي حاکميت بر اين ملت بزرگ مسلمان بايد علقه ي مشترک را نابود سازد تا بتواند اين قدرت را ازبين ببرد. به همين منظور دو اقدام انجام داد:

1- شخصي به نام سرهنگ لورنس را به حجاز گسيل کرد تا اعراب را براي استقلال و جدايي از عثماني ترقيب کند.

2- شخصي به نام همفر را نيز در بلاد اسلامي مأمور کرد تا فرقه اي دگماتيسم را بوجود آورد. وظيفه اين فرقه اين بود که از بروز هر گونه اتحاد در بلاد اسلامي جلوگيري نمايد. به اين منظور، همفر نيز محمد بن عبدالوهّاب را بهترين محمل براي دستيابي به اين هدف يافت، که نتيجه ي آن امروزه فرقه وهّابيت است. فرقه اي که متولد استعمار است و وظيفه دارد که جلوي اتحاد و قدرت مسلمانان را به هر ترتيب بگيرد. براستي چرا در دنياي امروز که همه ي مسلمانان دم از اتحاد و يکپارچگي مي زنند و بر گرد يک کعبه آن هم با لباسهاي يکرنگ طواف مي کنند چنين اقداماتي از سوي وهّابيت انجام مي گيرد.

در کتاب خاطرات مستر همفر (مخترع وهّابيت) آمده است: اختلاف موجود را مي توان تکثير و سوءظن ميان گروه هاي متنازع را هرچه بيشتر دامن زد و بايد در راه تخريب و تفرقه ميان مسلمانان پول در حد کافي صرف نمود. اصولاً وهّابيت تمامي فرق اسلامي را غير از خود غير حقّه مي داند، ولي همانطور که ملاحظه مي کنيد در فعاليت هاي خود تنها دشمنش را شيعه معرفي مي نمايد تا به اين ترتيب در جهان اسلام دو جريان شيعه و سني راه بياندازد و خود در رأس جريان سنّي حرکت کند ( اين در حاليست که بسياري از برادران اهل سنّت از وهّابيت نالان اند). ولي در جواب اينگونه اقدامات تروريستي بايد گفت شايد اين ترفندها در صد سال پيش، جواب مي داد ولي پر واضح است که ديگر کهنه شده ؛امروزه مسلمين به اين حقيقت پي برده اند که مسلمانان هرگز سعادتمند نمي شوند مگر با برادري، وحدت و عمل به قرآن الهي که مي فرمايد: «انّما المؤمنون اخوة فاصلحوا بين اخويکم».

به اشتراک بگذارید