هادی محقق نوشت:
دو ماه قبل خانم فردوسی در جلسه هفتگی موسسه مطرح کردند که ۵ نفر از افراد تحت پوشش، که اغلب آنها زیر ۳۰ سال سن دارند، دارای مشکلات قلبی هستند.
با خودم فکر کردم که الان دوره کرونا هست و بهتر هست کمی صبر کنیم تا شرایط بهتر شود و بعد درمان این عزیزان را پیگیری کنیم.
دو هفته بعد از این قضایا، یکی از این پنج نفر(خانم موسوی ۲۴ ساله، مادر یک دختر) برحمت خدا رفت. عذاب وجدان من را فرا گرفت…

تصمیم گرفتیم ولو با دست خالی، برای درمان آنها اقدام کنیم.
دو نفر از این عزیزان، پدری ۳۰ ساله(سید علی) و پسر ۳ ساله اش بودند.
بعد از مراجعه به تهران، دکتر گفت اینها بیماری وراثتی قلبی دارند. وضعیت کودک خطرناک نیست و با دارو قابل حل است؛ ولی پدر باید از ۶ سالگی عمل می شده که متاسفانه هر بار دکتر رفته به دلیل عدم تمکن، عمل نکرده و در شرایط بسیار خطرناکی قرار دارد.
یک هفته بعد از ویزیت، نوبت عمل را نوشتند.
در این مرحله، آقای دکتر دلیلی و حریری بسیار کمک کردند و پیگیر کارهای این سید عزیزمان بودند.

آقای حریری به بنده گفتن که هزینه عمل ۵۰ میلیون است و باید ۲۵ میلیون را ابتدا واریز کنیم.
چندی قبل یکی از دوستان، مبلغی بابت وجوهات به ما داده بودند، که سهم سادات آن را برای همین کار پرداخت کردیم.
عمل، سنگین ولی موفقیت آمیز بود.
هزینه آن ۹۵ میلیون تومان شد، ولی مددکاری بیمارستان، حدود ۳۵ میلیون با ما حساب کرد(واقعا دستشون درد نکنه).

سید علی به خانه باز گشت.
دو روز بعد، به من زنگ زد که به عیادتم بیا. من هم دو کودکم را برداشتم و یک جعبه شیرینی خریدیم و منزلش رفتیم.
کل منزل، یک اتاق ۲۰ متری، شامل آشپزخانه و محل زندگیشان بود. دیوار ها سیمان سیاه بود و یک والر نفتی، اتاق را گرم می کرد.
دو فرزندش خواب بودند و نشانه های سوء تغذیه در صورتشان هویدا بود. کل این خانواده، روی هم رفته ۱۱۰ کیلو نمی شدند.
خانم سید علی، خیلی از من تشکر کرد. تشکری از عمق وجود، که باعث شد واقعاً احساس خوشبختی کنم. به سید علی گفتم بعد از خوب شدن کامل، باید بدنبال یک کار باشد.
تصمیم دارم تا به سرو سامان دادن کامل این خانواده همراهشان باشم.
از همه دوستانی که کمک کردند در این جایگاه قرار بگیرم کمال تشکر را دارم.