گزارش مراسم افطاری در ساختمان کلاس مهتاب (جمکران)

خانم فردوسی به همه بچه ها اعلام کرده بود که  روز دوشنبه 22 خرداد، در کلاس جمکران مراسم افطاری برگزار می شود .

 به لحظه های افطار نزدیک می شدیم و بچه ها یکی پس از دیگری وارد می شدند. با کمک بچه ها سفره را پهن کردیم و نون، سبزی، خرما و پنیر، زولبیا و چای و آب و موز و آلوچه  را بر سر سفره گذاشتیم.

من که دهنم آب افتاده بود. لحظه شماری می کردم اذان گفته شود تا از همه چیزهایی که در سفره بود بخورم. صدای اذان که شنیده شد، همه ی بچه هایی که در حال خدمت رسانی به مهمانان بودند، دست از کار کشیدند و آمدند تا افطار کنند.

در بین افطار، چند نفر مسؤل شدن تا شام را بین بچه ها تقسیم کنند. بعد از خوردن شام، میوه پخش کردیم، یکی از بچه ها سوهان هم پخش کرد. من که دیگر داشتم می ترکیدم. حتی نتونستم آلوچه هامو بخورم. قبل از اینکه سفره رو جمع کنند، خانم جوادی از تک تک بچه خواست تا دعا کنند. من از اول تا آخر خندیدم. آخه دعای بعضی از بچه ها خیلی خنده دار بود. بعد از دعا کردن که کلی خندیدیم، همه بلند شدند و سفره رو جمع کردیم. کار جمع کردن به دو دقیقه هم طول نکشید؛ چون بچه ها زیاد بودن و در کسری از دقیقه همه چیز جمع شد.

بعضی از بچه ها وضو گرفتند و همانجا نماز خواندند، بعضی هاهم منزلشان رفتند. بعد از نماز خواندن همه به صورت یک دایره نشستیم و جرأت یا حقیقت را بازی کردیم، وای که چقدر اینجا خندیدیم. بچه ها سؤالای عجیب و غریبی از هم می پرسیدند. وای به حال اون کسی که جرأتو انتخاب می کرد. بعد از بازی هرکس راهی منزلش شد.

اون شب به عنوان یکی از بهترین و خاطره انگیزترین شب های عمرم ثبت شد.

نکته:این گزارش توسط  بچه های کلاسهای مهتاب نوشته شده است و طبق صلاحدید هیات تحریریه  نشریه بچه های ماه در ان درج خواهد شد.نشریه بچه های ماه دارای  هیات تحریریه ای 14 نفری از بچه های موسسه است که هر سه ماه یکبار چاپ و برای همه کودکان موسسه عرضه می شود.نسخه الکترونیک ان نیز  در وبسایت موسسه منتشر خواهد شد.