سلام
مدتي بود تصميم داشتم در غالب نامه اي با شما بگويم از همه چيز از زندگيم تا زندگيت ، اما متاسفانه آنقدر مشغله كاري داشتم كه حتي نمي توانستم چندخطي برايتان بنويسم؛ آخه ميدونيد من با خلبانها كار مي كنم، همونهايي كه توي آسمونها مي روند.
شنيدين ميگن كساني كه ميرن تو آسمون به خدا نزديك ميشن ؛ اما نه باور نكنيد اين طورها كه ميگن نيست. اولش كه شروع به كار مي كنند شايد اين حس رو داشته باشند اما بعد، محو مي شوند؛ محو زندگي، محو كار، محو دنيا. اونقدر كه نه راه پيش واسشون ميمونه نه راه پس. خلاصه از زندگيشون راضي نيستن. ظاهرشون اينه كه زندگي خوبي دارند اما هميشه ناشكر هستند.
اين را بدان تمام تلاش ها و فعاليت هايي كه در اين موسسه مي كنيم اين است كه شما كودكان معصوم و قشنگ با چشمان مهربانتان نامهرباني روزگار را نبينيد و با آن زبان شيرينتان تلخي روزگار را نچشيد.تمام هم و غم ما برطرف شدن مشكلات مالي خانواده شماست.
راستش من تصميم گرفتم از نقاشي هاي بسيار زيبا و پر محتواي شما نمايشگاهي برگزار كنم. هم اينكه حس همدلي رو بين مردم گسترش بدم و هم اينكه بتونم نقاشي هاي قشنگتون رو بفروشم تا ذره اي از لحاظ مالي به شما كمك كرده باشم.
اما متاسفانه دلهاي مردم از سنگ شده كسي به فكر ديگري نيست. فقط مردم فكر رقابت هاي مالي هستند. تمام زندگيشون رو از اين سنگ هاي شكننده ساخته اند كه روزي روي سرشان مي ريزد و خودشان و زندگيشان و حتي آخرتشان را خراب مي كند.
دوست داشتم به ديدارتون بيايم و حرف هاي دلتون را بشنوم تا شايد مرحمي بر زخم هاي زندگيتان شوم. ولي به خاطر داشته باشيد كه كسي هست كه لحظه به لحظه زندگيتان را نظاره گر است. نظاره گر شبهايي ست كه شايد گرسنه به خواب كودكانه مي رويد؛ نظاره گر رنج ها و درد هاي فقدان پدر در زندگي، غم خوار لحظات سخت زندگي ، غم خوار لحظاتي كه دلتان مي خواهد اما نداري و بايد سركني. او كسي ست كه از محرمانه ترين رازهايتان خبر دارد، او تا ابد همراه شماست. گرچه شايد شما او را نبينيد و شاید ندانيد كه اوست شما را حفظ مي كند. اگر كمي با دقت به اطرافتان بنگريد اثري از لطف ها و نعمت های او پيدا خواهيد كرد.
به نيمه خالي ليوان نگاه نكن؛ به نيمه پر آن توجه كن. به اينكه تنت سالم است و رنج بيماري ها را نمي كشي. به اينكه خدايي داري كه به تو نظر مي كند و هوايت را دارد و هزاران هزار نعمت.
چندي پيش متني را خواندم ؛ فاصله بين مشكل و حل آن يك زانو زدن است. اما نه زانو زدن در برابر مشكل، بلكه زانو زدن در برابر خدا ؛ اميدوارم هيچ چيز تو را ناراحت نكند. فقط شاديها تو را احاطه كنند. حاجت دلت را با حكمت خدا يكي كن.
اينها آرزوي من براي شما فرشته هاي معصوم است. گلهاي من سرنوشت هر كس به شكلي رقم خورده است. گمان نكنيد فقط شما از صفحه بد روزگار برخورداريد. نه عزيزانم، شايد اگر شما نيز وارد زندگي تك تك ما متكفلين شويد، مشكلاتي از زندگي ما مي بينيد كه زندگيتان را بر ما ترجيح دهيد.
در خاتمه از اينكه خداوند من را براي كمك به تو و تو را براي به آرامش رسيدن افكار من و اداي دين من قرار داده بي نهايت شاكرم و اميدوارم فراموش نكني كه اوست از همه چيز آگاه و قادري بي همتا .
به اميد رهايي همه ما از گرفتاري هاي دنيا
d-m
موسسه مهر امام هادی:
با تشکر از این دوست عزیز.دوستان دیگر نیز می توانند دیدگاه ها و یا خاطراتشان را برای ما ارسال کنند تا برای همه اعضای موسسه قابل استفاده باشد.
نظرات کاربران (بدون نظر)
ثبت و ارسال نظر