داستان واقعی (حلقه ازدواجی که باعث تغییر زندگی شد)
27 دیداستان واقعی در مورد زندگی فرد بی خانمانی به نام بیلی است و به سختی زندگی می کرد. تا اینکه با زنی ملاقات کرد و زندگی او را با حلقه ازدواج تغییر داد… بیلی از او علت این کارش را پرسید و او در جواب گفت: من اعتقاد دارم از هر دست بدهی از همان
داستان واقعی یکی از خانواده های ایتام(گریه یک کودک برای میوه)
28 مردادسخنی کوتاه از مدیر موسسه مهر امام هادی سلام من هادی محقق مدیر خیریه مهر امام هادی(ع) هستم. چند روز قبل اتفاقی افتاد که خیلی روی من اثر گذاشت با خودم گفتم اونو برای شما هم تعریف کنم. خانم فاطمی یکی از مددکاران موسسه با من تماس گرفتن و گفتند یکی از مادران بچه
الینا و نامادری اش- داستان کوتاه نوشته شده توسط یکی از ایتام
23 بهمنالینا نامادری بدجنسی داشت، نامادری الینا هر روز از صبح تا عصر از الینا بیچاره کار می کشید. الینا هرشب پنجره اتاق خود را باز می کرد و ستاره ها را تماشا می کرد او با دستانش ستاره گان را به هم وصل می کرد و شکل های زیبایی درست می کرد. یه شب او