داستان واقعی یکی از خانواده های ایتام(گریه یک کودک برای میوه)
سخنی کوتاه از مدیر موسسه مهر امام هادی سلام من هادی محقق مدیر خیریه مهر امام هادی(ع) هستم. چند روز قبل اتفاقی افتاد که خیلی روی من اثر گذاشت با خودم گفتم اونو برای شما هم تعریف کنم. خانم فاطمی یکی از مددکاران موسسه با من تماس گرفتن و گفتند یکی از مادران بچه
الینا و نامادری اش- داستان کوتاه نوشته شده توسط یکی از ایتام
الینا نامادری بدجنسی داشت، نامادری الینا هر روز از صبح تا عصر از الینا بیچاره کار می کشید. الینا هرشب پنجره اتاق خود را باز می کرد و ستاره ها را تماشا می کرد او با دستانش ستاره گان را به هم وصل می کرد و شکل های زیبایی درست می کرد. یه شب او
داستانی از حاتم طایی
4131
شما چرا مرتب هستید؟
2390
بیست و یک دانه خرما
2526
داستان زیبای دوستی
2325
خواب عجیب
2436
نوازنده
2301
محبت زنجیره ای
2311
ویلوننوازی در مترو
2373
هرچه کنی به خود کنی
2414
دسته گل
2446
انسانیت
2334
ثروتمند بی پول !
2383
قهوه زندگی
2503
فرشته های مسافر
2457
آقا رضا و مرد گدا
2501
باز شدن چشمهای باز!
2470
حج واقعی
2559
قیمت معجزه!!
2470
سنجش (داستان جالب)
2386
ثروتمند زندگی کنیم!
2374
هدف گمشده
2333
بد اخلاقی
2088
پاره آجر
2281
زشت ترین دختر کلاس
2383
قهوه مبادا-داستان
2283
چوپان و طوفان
1685
حضرت ابراهيم(ع)
2611
طعم هدیه
2205