زن گفت: ” نگذارشون بیرون تا وقتی ماشین می آد.
باز این لعنتی ها پارش می کنن و بوی گندشون کوچه رو ور می داره
مرد قبل از گره زدن پلاستیک روی آشغال ها سم ریخت و گفت:
“دیگه کارشون تمومه، فردا باید جنازه هاشون رو شهرداری گوشه و کنار خیابون جمع کنه“
و کیسه زباله را بیرون برد...
فردا روزنامه ها تیتر زدند:
“مرگ خانواده پنج نفره بر اثر مسمومیت ناشی از خوردن پس مانده های غذایی
اي كه از عشق علي دم ميزنی، بر يتيمان علي سر ميزني؟؟؟