اواخر مهر ماه بود که به لطف خدای مهربان عازم سفری دیگر به جنوب کرمان شدم. مدتی قبل از سفر از رابطین عزیز و معتمدمون (افرادی از اهالی بومی منطقه که امور مربوط به خیریه را تحت نظر موسسه در آن منطقه انجام می دهند) درخواست کرده بودم که از بین ایتام تحت پوشش موسسه، مواردی را که در دو بخش مسکن (و سرویس بهداشتی) و معیشت مشکل اضطراری دارند و همچنین خانواده های مستعد جهت واگذاری دام زنده (بز) جهت پرورش را به صورت لیست معرفی کنند. 50 خانواده، که بیش از حد انتظار بود لیست شد زیرا بایستی به این تعداد خانواده در این گستره جغرافیایی وسیع سرکشی می کردیم. لازم به ذکر است که موسسه تا کنون 5 منزل و 16 سرویس بهداشتی و حمام و 52 دام برای ایتام در جنوب کرمان تهیه کرده و تعداد 405 نفر از فرشته های کوچک را به کمک خیرین تحت تکفل دارد.
روز اول
ساعت 10:30 شب به بندر عباس رسیدم. شب خوابیدم و صبح زود با ماشینهای خطی راهی شهرستان قلعه گنج شدم. ابتدا سری به یکی از خانمهای رابط (17 خانم رابط کمکهای موسسه را به دست ایتام در جنوب کرمان می رسانند) که تازه بچه دار شده بود زدم و هدیه ای به ایشان دادم. سپس ساعت 7 صبح با دو تا دیگر از دوستان تصمیم گرفتیم این روز به مناطق جنوبی قلعه گنج (مرز استان سیستان و بلوچستان) که شامل رمشک، چاهداد خدا و تمگران می شود برویم.
آقای صالح چمنی که مسئول دامهای زنده اهدایی موسسه بودند نیز همراه ما بود و به خانواده های ایتام از جمله آنها که بز زنده داشتند سر می زدیم. روش ما به اینگونه بود که در همان منزل ایتام وضعیت آنها را بررسی می کردیم و همچنین اگر تشخیص می دادیم شرایط نگهداری بز یا افزایش تعداد آن را دارند همانجا تصمیم گیری می کردیم. ظهر به منزل خانم عبدالله پور یکی دیگر از رابطین موسسه در یکی از روستاهای چاهداد خدا رفتیم. همسر ایشان مدیر مدرسه هستند و از دوستان صمیمی ما می باشند. نماز را به جماعت منزل ایشان خواندیم و به اصرار خانم عبدالله پور ناهار را در منزل ایشان خوردیم. در آنجا دو آقای دیگر اعلام همکاری کردند تا در خرید و نظارت بر بزهای زنده به موسسه کمک کنند. اولی آقای روحی است که دامدارند و دامشناس خوبی هستند و قرار شد در خرید و نظارت بر نگهداری دامهای ایتام به ما کمک کنند. دیگری آقای نصرالله حسنی که پاسدار هستند و ماشین شخصی دارند و قرار شد در انتقال دامها کمک دست آقای روحی باشند.
تا ساعت 8 شب جمعا به 18 خانواده سر زدیم. در این میان خانواده چاکری از همه جالب تر بود زیرا موسسه دو سال قبل برای ایتام آنها 3 بز خریده بود و الان صاحب 11 بز بودند. بدین ترتیب روز اول تمام شد.
روز دوم
تصمیم گرفتیم این روز را به شهر قلعه گنج و حواشی آن اختصاص دهیم. صبح زود ابتدا به دیدار آقای دستجردی رئیس بهزیستی قلعه گنج که از دوستان صمیمی هستند رفتیم و در مورد خانواده های مشترک تحت حمایتمان صحبت کردیم. بعد از ایشان خانواده نصرت احمدی را به ما معرفی کردند که پدر ندارند و یک دختر معلول ذهنی هم دارند. رفتیم منزلشان که نیمه ساخت و غیر قابل اسکان بود. این منزل نیمه کاره را پدر کودکان وقتی که زنده بوده تا این مرحله ساخته است. آنها منزل دامادشان زندگی می کردند. دامادشان نیز زندان بود و منزل متعلق به پدر داماد بود. بهزیستی کمک کرده بود تا برای آن خانه نیمه ساز سقف بزنند. دوستان بهزیستی می گفتند با همکاری موسسه امام هادی ع این منزل را تکمیل کنیم. ولی نظر ما این بود که با توجه به اینکه خانه دارای چند اتاق است ما فقط یک اتاق و آشپزخانه را تکمیل کنیم تا قابل اسکان شود و جلوی باقی تیغه بکشیم تا بعدا اگر بانی پیدا شد خانه را تکمیل کنند. آنها هم قبول کردند. از آنجا به دیدن آقای احمدی رئیس کمیته امداد قلعه گنج رفتیم. و در مورد خانه های نیمه ساز ایتام در قلعه گنج صحبت کردیم تا بتوانیم به کمک موسسه و کمیته امداد آنها را تکمیل کنیم. این دو جلسه تا ظهر وقت گرفت. عصر که شد به منازل ایتام در شهرستان قلعه گنج و روستای سرتک و شمس آباد سر زدیم و ضمن احوال گرفتن از اوضاعشان خانواده هایی که مستعد دامداری بودند را نیز شناسایی کردیم. تا 9 شب مشغول بودیم و به 10 خانواده سر زدیم.
روز سوم
ساعت 6 صبح به همراه آقای فلاحی (مسئول امور ساخت و ساز منازل و سرویسهای بهداشتی ایتام) که بنا هستند و آقای رئیسی به سمت مناطق شمالی قلعه گنج که شامل زهکلوت، رودبار جنوب، آهوان و سرخ قلعه می شد حرکت کردیم. ابتدا به روستای شریف آباد منزل آقای بهزاد آخند رفتیم و صبحانه را آنجا خوردیم. ایشان مایل بودند در موضوع خرید دام به موسسه کمک کنند و با حمایت خیرین موسسه به عنوان عامل دام بخرند و بر پرورش آن توسط ایتام آن منطقه نظارت داشته باشند. سپس 5 نفری به همراه اقای آخند به زهکلوت رفتیم و به خانه های ایتام در آن منطقه سر زدیم. نماز ظهر را هم در منزل یکی از ایتام به جماعت خواندیم. در اینجا آقای سالاری هم با ماشین خودش همراه ما شد. ایشان فرهنگی هستند. ایشان با منطقه آشنا بودند و انتخاب های موسسه برای کمک به ایتام را در آن منطقه بسیار بجا توصیف کردند. در حین بازدید از خانواده ها، آنهایی را که آمادگی برای پرورش بز داشتند را شناسایی می کردیم. برای ناهار به دعوت خانم سابقی از رابطین موسسه به منزل ایشان رفتیم. ایشان تازه از کربلا آمده بودند و حافظ قرآن بودند. سپس 5 نفری به سمت رودبار جنوب حرکت کردیم و در آنجا به کمک خانم جاویدان (از رابطین موسسه در آن شهرستان) به خانواده ها سر می زدیم. یکی از خانواده هایی که سر زدیم خانواده جهش بود. آنها ساکن کپر بودند. کپرشان خراب شده بود و کولر آنها را هم دزدیده بودند. الان مستاجر بودند و قرار شد برایشان منزلی به کمک خیرین موسسه ساخته شود. برای نماز منزل خانم جاویدان آمدیم. آنها خیلی اصرار کردند که شام را آنجا باشیم حتی سفره هم پهن کردند ولی ما خیلی عجله داشتیم زیرا می خواستیم به منزل رئیس جدید کمیته امداد رودبار جنوب برویم و موسسه را برایشان معرفی کنیم. پس از یک ساعت که منزل ایشان بودیم به سمت قلعه گنج راه افتادیم. فاصله رودبار جنوب تا قلعه گنج با ماشین 90 دقیقه طول می کشد. در بین راه کیک و آبمیوه خوردیم و آخر شب به قلعه گنج رسیدیم.
روز چهارم
صبح زود با آقای فلاحی به سه منزل که نیاز به ساخت و ساز و یا تکمیل بنا دارند سر زدیم. و از آنجا به سمت بندر عباس برای بازگشت به قم حرکت کردم.
چند نکته
1) موسسه برای هر کدام از ایتام که رابطین امور پرداخت ماهانه او را بر عهده دارد مبلغ 2000 تومان حق الزحمه پرداخت می کند. رابطین از ما در خواست کردند این مبلغ را به آنها ندهیم و در صندوقی جمع شود و هر سال یکبار آنها را با این مبلغ به زیارت امام رضا ع ببریم.
2) قبل از خرید بز پرورشی در بسیاری موارد نظر کودک در مورد رنگ و ویژگی ظاهری بز پرسیده می شود تا طبق نظر او خریداری شود. اغلب بچه ها برای بز یا بزغاله های آن اسم می گذارند.
منطقه چاهداد خدا، خانواده نصرتی، مادر و 4 یتیم، ساکن در توپ (نوعی کپر). سرویس بهداشتی نیمه کاره رها شده که نیاز به پیگیری داره، منزل با وام بنیاد مسکن تا اینجا ساخته شده، ولی این خانواده پول برای تکمیل ندارند. در صورت تکمیل، 4 میلیون وام دیگر بنیاد مسکن می دهد
خانواده کرمی ساکن در کپر، منزل نیمه کاره که حدود دو سال رها شده و باید تا زیر سقف برسانند تا بنیاد مسکن قسط بعدی وام را پرداخت کند
خانواده ای در روستای اردوگاه چاهداد خدا. چند بچه یتیم تحت سرپرستی دختری حدود 13 سال در توپ( نوعی کپر )و بدون سرویس بهداشتی زندگی میکنند. مادرشان ازدواج کرده و در هشتبندی دور از بچهها زندگی می کند. منزل نیمه کاره مدتهاست رها شده. در حال پیگیری برای روشن شدن تکلیف منزلشون هستیم
خانواده جعفری، پدر مرحومشان اهل افغانستان بوده و به همین دلیل دو بچه از شناسنامه و حمایت های نهادهای دولتی محرومند. ساکن در توپ هستند و نیازمند ساخت منزل
دو رأس بز تحویل شده به یکی از خانوادههای ایتام در سورگ آباد قلعه گنج که شبها به همراه دام همسایهها یکجا نگهداری میشوند.
سرویس بهداشتی خانواده نظری نیا در زهکلوت که نیاز به تعمیرات جزئی دارد.
زهکلوت، منزل نیمه ساز خانم رئیسی با سه بچه که دو تاشان بیمارند و مدتهاست ساختش متوقف است؛ بیش از یک ساله رها شده.
زهکلوت، خانم جهانگرد به همراه بچه در منزل نامناسبی زندگی می کنند. داماد خانواده که باهم زندگی می کنند تعدادی بز داشت. سرویس بهداشتی صحرایی دارند که در تصویر مشخص است.
ناهار منزل مسؤل ایتام زهکلوت خانم مرضیه سابقی به همراه عزيزانی که در سرزدن به منازل ایتام همراهی میکردند
سرویس بهداشتی خانواده ده میری روستای شهید آباد زهکلوت
منزل نیمه ساز خانم نصرت احمدی که به همراه فرزند با معلولیت ذهنی در منزل داماد ناسازگارش زندگی می کند
محل نگهداری 3 بز تحویل شده به خانواده جعفری
محل نگهداری بز های تحویلی به یکی از خانوادههای تحت پوشش در سورگ آباد قلعه گنج
پنج گوسفند خانواده جشان در منطقه چاهدادخدا به همراه گوسفندان همسایهها. دو گوسفند از ما تحویل گرفته بودند و سال پیش بره های نر را می فروشند
تحویل سه بز به خانم جامگوهری و فرزندش فاطمه در منطقه تمگران
خانواده چمنی. پارسال 2 بز داده شده و الآن 6 بز شده اند. یک بز هم اخیراً تحویل شده که دو بزغاله دو روزه در تصویر از اونه
تمگران، خانواده بامری، محل نگهداری دام های تحویلی. 3 بز داده شده که دو بز تلف شده بخاطر بیماری. یکی باقیمانده حامله هست و یک بزغاله هم از بز تلف شده مانده
محل نگهداری دام های خانواده چاکری در تمگران که 3 بز تحویل شده و امروز 11 رأس شدهاند که 4 بز هم حامله هستند
نظرات کاربران (بدون نظر)
ثبت و ارسال نظر