خدیجه پریوش(مددکار خیریه در شهر مشهد):
خیریه مهر امام هادی(ع) ۳۹ کودک تحت تکفل در مشهد دارد. کودکان ما در مناطق مختلف شهر ساکنند و چون تا بحال برنامه جمعی برای آنها نداشتیم، تصمیم گرفتیم این دورهمی را برای ایتام و مادران عزیز برگزار نماییم.
یکی از دوستان من مدیر هتل آرتیمان هستند، من با ایشان هماهنگ کردم تا بتوانیم از فضای هتل برای دورهمی استفاده کنیم.
به مادران اطلاع دادیم که پنجشنبه دوم آذر از ساعت ۲ تا ۵ برای شرکت در دورهمی در هتل باشند.
در موعد مقرر ۲۴ کودک به همراه ۱۳ مادر تشریف آوردند. دورهمی شامل بازی برای مادران درکافی شاپ(طبقه همکف) و بازی برای کودکان در پشت بام (طبقه ششم) بود.

هدف ما از بازی برای مادران:
در کافی شاپ بازیهایی مانند پازل، بازی تعادلی و مارپله را برنامه ریزی کردیم. ما به آنها گفتیم مادر شاد یعنی خانواده شاد، باید با کودکی خود آشتی کنیم.
بسیاری از مادرها ابتدا مقاومت می کردند و می گفتند خسته‌ایم و حوصله بازی نداریم. بعد از مدتی یخ مادرها آب شد و ما خیلی از این بابت راضی بودیم. در نهایت به آنها گفتیم حتماً باید وقتی را در منزل جهت بازی با بچه ها صرف کنند.

بازی بچه ها:
پشت بام برای بازی بچه ها آماده شده بود. بیشتر بازی‌ها تیمی، حرکتی و با هدف ایجاد اعتماد به نفس و تمرکز طراحی شده بودند.

دو داستان کوتاه:

1- دو تا از بچه ها حالت ناسازگاری داشتند و یک جورایی بازی دیگران را هم خراب میکردند. ما به آنها مسئولیت پذیرایی و جابجایی وسایل را دادیم؛ تاثیر فوق العاده ای داشت.
بعداً مدیر هتل گفت همه اسباب بازیها را همین دو کودک به طبقه پایین آوردند.

2- یکی از بچه‌های ما دچار نارسایی ذهنی است. او در پشت بام نتوانست با بچه‌ها بازی کند؛ ولی وقتی طبقه همکف آمد، درب شیشه‌ای که خودکار باز و بسته می شود بشدت توجه او را جلب کرد. من هم تصمیم گرفتم با او در بازی کنم و همین در وسیله بازی ما شد.
آنچنان از این بازی می‌خندید و ذوق کرده بود که مادرش تحت تاثیر قرار گفت و به من گفت: بدلیل مشکل کودکم کسی ما را دعوت نمی‌کند و من سالها بود چنین حال خوبی در این بچه ندیده بودم.

 در انتهای مراسم از میهمانان با میوه، کیک، نوشیدنی و ساندویچ پذیرایی به عمل آمد. پس از آن هم به همه‌ی ستاره‌هامون هدایایی شامل لوازم التحریر دادیم.
آن‌ روز به معنای واقعی زندگی کردم. به من خیلی خوش گذشت و ازاینکه شادی را بر لب و دل این کودکان معصوم می‌دیدم حس غیر قابل وصفی داشتم.
سعی کردم با نگارش این گزارش شما را نیز در این احساس شریک کنم. شادی مادران و کودکان، بهترین پاداش برای من بود.