اعتقاد به امام مهدي(عج) که مصلحي الهي و جهاني است در بسياري از مذاهب و اديان وجود دارد، و نه تنها شيعه که اهل تسنّن و حتي پيروان اديان ديگر مانند يهود و نصاري و زردشتيان و هندويان به ظهور يک صلح بزرگ الهي اذعان و اعتراف دارند و آنرا انتظار مي برند. در کتاب «ديد» که نزد هندويان از کتب آسماني است آمده: پس از خرابي دنيا پادشاهي در آخرالزّمان پيدا شود که پيشواي خلايق باشد و نام او منصور باشد، و تمام عالم را بگيرد و بدين خود درآورد و همه کس را از مؤمن و کافر بشناسد و هر چه از خدا خواهد برآيد. و در کتاب «جاماسب» شاگرد زردشت ذکر شده: مردي بيرون آيد از زمين تازيان از فرزندان هاشم، مردي بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر دين جدّ خويش بود با سپاه بسيار و روي به ايران نهد و آبادان کند و زمين پر داد کند واز داد وي باشد گرگ با ميش آب خورد.
در کتاب «زند» که از کتابهاي مذهبي زرتشتيان است آمده: آنگاه فيروزي بزرگ از طرف ايزدان مي شود، و اهريمنان را منقرض مي سازند و تمام اقتدار اهريمنان در زمين است و در آسمان راه ندارند ، و بعد از پيروزي ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان، عالم کيهان به سعادت اصلي خود رسيده بني آدم بر تخت نيکبختي خواهند نشست. و در تورات، در سفر تکوين از دوازده امام که از نسل اسماعيل پيامبر بوجود مي آيند سخن گفته شده است :«و در حق اسماعيل ترا شنيدم اينک او را برکت داده ام و او را بارور گردانيده به غايت زياد خواهم نمود و دوازده سرور توليد خواهد نمود و او را امت عظيمي خواهم نمود» . و در مزامير حضرت داود (ع) نوشته است: «… و اما صالحان را خداوند تأييد مي کند … صالحان وارث زمين خواهند بود و در آن تا هميشه ساکن خواهند بود» و در قرآن کريم نيز ذکر شده است:
«ولقد کتبنا في الزّبور من بعد الذکر انّ الارض يرثها عبادي الصالحون» ما در زبور (داود) بدنبال ذکر (يعني تورات) نوشتيم که بندگان شايسته ما وارث زمين خواهند شد. و باز قرآن مي فرمايد: «وعدالله الّذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات ليستخلفنّهم في الارض کما استخلف الّذين من قبلهم و ليمکنّنّ لهم دينهم الّذي ارتضي لهم و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنا يعبدونني لايشرکون بي شيئا» خداوند به کساني از شمايان که ايمان آورده اند و کارهاي شايسته کرده اند وعده داده است که آنان را در زمين خليفه و جانشين سازد چنانکه گذشتگان را خلافت و جانشيني بخشيد و ديني را که خدا بر ايشان پسنديده است برقرار نمايد و ترس آنان را به ايمني تبديل کند که مرا عبادت مي کنند و چيزي را شريک من قرار نمي دهند.
و نيز مي فرمايد: «ونريد ان نمنّ علي الدّين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمّة ونجعلهم الوارثين» اراده کرده ام که بر مستضعفان (خداپرستاني که زير بار ستم ستمگران ناتوان شده اند) منّت نهيم و آنان را پيشوا و وارث زمين سازيم. اين گونه آيات که نمونه اي از آن ذکر شد گواه آنست که سرانجام، جهان در دست بندگان شايسته الهي قرار خواهد گرفت و اين ميراث به آنان خواهد رسيد و به مقام رهبري و پيشوايي جهانيان نائل خواهند آمد. اگر بشر از مسير صحيح و راه خدا منحرف مانده و تا عمق پرتگاه هاي انحراف و پستي سقوط و نزول کرده است، در واقع به حدّ نهائي اين قوس نزولي چيزي نمانده است و به زودي وجدان بشريت بيدار مي شود و در مي يابد که با تکيه بر زور و توانائي، يا خرد و انديشه خود و تکنيک و علوم مادي نمي تواند نظم و عدالت و سعادت فراگير را در جهان مستقر سازد، و راهي جز اين ندارد که مناسبات خود را بر اساس ايمان وحي و پذيرش ولايت الهي استوار سازد و با رهبري مصلحي الهي و جهاني خود را از گرداب خطرها نجات بخشد و راه کمال را بپيمايد تا حکومتي جهاني بر اساس عدالت همراه با امنيت، صفا و صميميت برقرار گردد.
پي نوشتها
1- مرحوم محدّث نوري در کتاب «نجم الثاقب» مي نويسد: در ذخيره و تذکره مذکور است که «منصور» اسم آن جناب در کتاب «ديد» براهمه است که به اعتقاد ايشان از کتب آسماني است. و در تفسير شيخ فرات بن ابراهيم کوفي از حضرت باقر (ع) رواي شده که فرموده در تفسير آيه شريفه «و من قُتِل مظلوما فقد جعلنا لوّليه سلطانا» منظور حسين (ع) است يعني او مظلوم کشته شد، و در تفسير آيه«فلايسرف في القتل انّه کان منصورا» فرمود خداوند مهدي (ع) را «منصور» ناميد چنانچه پيامبر احمد و محمد و محمود ناميده شده است و چنانچه عيسي (ع) مسيح ناميد شد. (بحار ج51، ص30) و شايد نکته تعبير از آن جناب به امام منصور همان چيزي باشد که در زيارت عاشورا آمده است «فاسل الله الّدي اکرم مقامک و اکرمني ان يرزقني طلب ثارک مع امام منصور من اهل بيت محمد(ص)» (نجم الثاقب، ص 47) . نيز جمله «اين المنصور علي من اعتدي عليه» در دعاي ندبه ممکن است بهمين مناسب باشد.
2- بشارات عهدين، ص 249
3- بشارات عهدين، ص 258 (در پاورقي ص 243 کتاب مذکور نقل شده که: صاحبان سير و تواريخ مي نويسند «جاماسب» برادر «گشتاسب بن لهراسب» مدتي نزد زردشت کسبم معارف نموده). اين يادآوري نيز دراينجا لازم است که مضمون آنچه از کتاب «جاماست» نقل شد در احاديث ما آمده است چنانکه در خصال صدوق از اميرمؤمنان علي (ع) نقل شده که فرمود:« ولو قدقام لانزلت السّماءُ قطرها و اخرجت الارض نباتها ولذهبت الشحناء من قلوب العباد، و اصطلحت السباع والبهائم» (منتخب الاثر، ص 473 – 474)
4- بشارات عهدين، ص 238
5- سفر تکوين (17:20)
6- مزمور 37، بند 37-10 کتاب مقدس چاپ 1901 . «مزامير» داود، همان «زبور» است چنانکه در ترجمه هاي عربي تورات به آن تصريح شده است و در «المنجد» در لغت زبور مي نويسد «الزبور الکتاب و غلب علي مزامير داود النبي».
7- انبياء / 105
8-در آيه 57 سوره اسراء آمده که زبور را به داود داديم.
9- به آيه 7 سوره انبياء و ايه 48 آن مراجعه شود که به تورات «ذکر» اطلاق شده است.
10- نور / 55 11- قصص / 5
نظرات کاربران (بدون نظر)
ثبت و ارسال نظر