يکي از مسائل بسيار مهم و اساسي قبل از ازدواج در نظر گرفتن معيارهايي براي انتخاب همسر است . به جرئت مي توان گفت بيشترين مشکلاتي که در زندگي مشترک به وجود مي آيد به خاطر اين است که دختر و پسر ، همسر مناسب خود را انتخاب نکرده اند و پس از چند سال زندگي متوجه مي شوند اين دو مناسب يکديگر نبوده اند. پس جا دارد براي اين انتخاب وقت بگذاريم و مطالعه کنيم. معيارها و ملاک هايي که در انتخاب همسر بايد در نظر گرفته شود دو نوع است الف – آنهايي که رکن و اساس اند و براي يک زندگي سعادتمندانه حتماً لازم اند. ب – آنهايي که شرط کمال هستند و براي بهتر و کاملتر شدن زندگي لازم اند و بيشتر به سليقه افراد و موقعيت آنها بستگي دارند.
اگر گذشته فردي که مي خواهيد با وي ازدواج کنيد خيلي شيک بوده، اصلاً بالاتر از گل به او نگفته اند، و گذشته شما همه اش درد و رنج و زحمت بوده، و دائم خون دل خورده ايد؛ رهايش کنيد اين فرد مناسب زندگي شما نيست. يکي از معيارهايي که بايد حتماً در ازدواج در نظر گرفته شود،عامل مذهب و نگرش فرد مقابل نسبت به مذهب است. اگر شما فردي هستيد که به اصول و فرامين مذهبي معتقديد، ولي شخص مورد نظرتان ، نسبت به مذهب بي اعتماد يا بي تفاوت باشد، شما با هم زندگي خوبي نخواهيد داشت.انسان متدين، همسري متدين مي خواهد، اگر يکي متدين و ديگري بي دين و بي قيد باشد، خوشبخت نخواهند شد. بنابراين از اين لحاظ بايد فردي را انتخاب کنيد که همانند شما فکر کند. خانواده دختر و پسر بايد با يکديگر سنخيت و تناسب داشته باشند.
در انتخاب همسر معقول نيست شما بگوييد «من مي خواهم با اين فرد زندگي کنم و کاري با خانواده اش ندارم» چرا که اين فرد جزيي از همان خانواده و فاميل و شاخه اي از همان درخت است. اين شاخه، از ريشه همان درخت تغذيه کرده؛ مسلم است که بسياري از صفات اخلاقي، روحي، عقلي و جسمي آن خانواده و فاميل از راه وراثت و تربيت و محيط به اين فرد منتقل شده است، اين فرد در دامن همان خانواده بزرگ شده است. بايد موقع ازدواج ارزش هاي درون خانواده فرد را بررسي کنيد و با ارزش هاي درون خانواده خودتان مقايسه نماييد. اگر اين ارزش ها با يکديگر تناسب داشته باشند، شما زندگي آرامي خواهيد داشت. در مقايسه ارزش ها دقت داشته باشيد. براي مثال اگر در خانواده شما تحصيل يک ارزش است، در خانواده فرد مقابل نيز تحصيل يک ارزش باشد، اگر در خانواده شما حجاب يک ارزش است، در خانواده طرف مقابل حجاب ضد ارزش نباشد. آنچه در تناسب اجتماعي بايد در نظر داشت،ارتباطات و رفت و آمدهاي خانوادگياست. اين که خانواده با چه افرادي رفت و آمد مي کنند و داراي چه جايگاهي هستند، آيا شهرت اجتماعي دارند يا خير، مهم است. همه اينها در جايي جمع مي شود که به آن تناسب اجتماعي مي گوييم..
مسئله دوم تناسب رفتار اجتماعي دختر و پسر است. مثلاً اگر يک دختر لوس و جلف با مرد متين و موقري ازدواج کند، تحمل رفتار اجتماعي زن براي مرد مشکل است. بنابراين از مسائل مهم انتخاب همسردر نظر گرفتن تناسب اجتماعي دو خانواده است و چقدر خوب است که پسر و دختر در يک رديف اجتماعي با هم ازدواج کنند. يکي ديگر از مواردي که بايد در ازدواج در نظر گرفت مسائل مالي و اقتصادي است، هر چقدر دو خانواده از لحاظ مالي در يک سطح باشند ازدواج، ازدواج خوبي است. صلاح نيست دختر و پسر و خانواده هايشان از لحاظ مالي و ثروت تفاوت زيادي با هم داشته باشند، ازدواج دو طبقه متضاد اجتماعي هميشه مشکلاتي به همراه خواهد داشت.
براي مثال کسي که از نظر اقتصادي در يک طبقه بالاي اجتماعي است در ناز و نعمت بزرگ شده، همه چيز برايش مهيا بوده، هيچوقت مشکلات و تنگناي مالي نداشته است، حالا با فردي از خانواده بسيار پايين از نظر اقتصادي ازدواج مي کند که سبک زندگيش با اين فرد متفاوت بوده است. فرهنگ خانوادگيش متفاوت، نيازهايش متفاوت. فرضاً قرار مي شود اين دو با يکديگر به مهماني بروند، شخص اول هر لباسي مي پوشد خجالت مي کشد، احساس مي کند نازيباست ، مورد تأييدش نيست، در عوض همسرش زماني که به خانه آنها مي رود احساس کدخدايي مي کند. خانه سطحش پايين است. اين احساسات در وي ايجاد تعارض مي کند. عصباني مي شوند، با هم دعوا مي کنند، دعوا بر سر يک قضيه بسيار ساده زندگي است ولي ريشه اش در عدم همخواني و تناسب طبقه اقتصادي است، اکثر دعواهاي چنين زن و شوهرهايي بعد از ميهماني ها شروع مي شود.
يکي ديگر از معيارهايي که بايد در ازدواج در نظر گرفته شود، تناسب تحصيلي است. بسيار خوب است که زن و شوهر از نظر معلومات و تحصيلات علمي، خيلي با هم فاصله نداشته باشند و در رديف يکديگر باشند تا تفاهم بيشتر در زندگي شان به وجود آيد. حالا که به مسئله تحصيل اشاره کرديم خوب است که به مسئله تفکر نيز اشاره کنيم. متأسفانه مردان ما بسيار مقيدند که همسر زيبا داشته باشند، در صورتي که زيبايي در آمار جهاني بهداشت فقط 25 نمره دارد در حالي که به تفکر 300 نمره داده اند. در مورد عروس خانم هميشه مي پرسند آيا زيبا هست يا نيست. زيبايي دوره محدودي دارد، ولي ما نمي توانيم تفکر و تعليم و تربيت را انکار کنيم. بعضي از مردم ما در ازدواج جايي براي تفکر باز نگذاشته اند. اولين چيزي که در تفکر جلوه گر مي شود،عامل هوش است.
زندگي با يک آدم کم هوش بسيار مشکل است. ممکن است بپرسيد چگونه مي شود هوش يک نفر را قبل از ازدواج تشخيص داد؟ پاسخ بسيار آسان است. افرادي که درجه هوشي خيلي پائين دارند کاملاً در رفتار و کردارشان مشخص است، پختگي لازم را ندارند، قدرت تشخيصشان ضعيف است. عامل ديگر تشخيص هوش، تفکر انتزاعي است. انتزاع کردن يعني بيرون کشيدن، و تفکر انتزاعي يعني توانايي استنباط و درک مفاهيم از موقعيت هاي کلي. اين نوع تفکر ابعادش بسيار گسترده است، افرادي که تفکر انتزاعي دارند خيلي زود شما را مي فهمند. لازم نيست که دائم برايشان تکرار کنيد. بعد ديگرش، تفکر حل مسئله اي است، تفکري که در آن انسان مي تواند مسائل خودش را حل کند. کساني که اين نوع تفکر را ندارند دائم دور خودشان مي چرخند، گيج اند، دائم مي پرسند چه گفتي، يعني چه، منظورت چه بود…. کسي که اين نوع تفکر را ندارد به همسري برنگزينيد. گاهي اوقات افراد از روي ترحم با فردي ازدواج مي کنند که از نظر هوشي در سطح پاييني است، مي خواهند ايثار کنند ولي سخت در اشتباهند. زندگي با افراد کم هوش بسيار مشکل است.کسي که تفکر و هوش خوبي دارد کيفيت فراوان در مديريت دارد. يکي از ارکان اصلي مديريت ، تفکر خوب است.
تناسب سني
در انتخاب همسر توجه به همتايي و تناسب در سن نيز لازم است. تفاوت سن بلوغ جنسي در دختر و پسر، يک امر طبيعي است، پسر حدود چهار سال ديرتر از دختر به بلوغ جنسي مي رسد. پس خوب است که تفاوت سن آنها در امر ازدواج نيز به همين مقدار باشد ( پسر بزرگتر باشد) بهتر است چنين باشد ولي الزامي نيست. اگر در بقيه موارد گفته شده يعني زمينه هاي اقتصادي، خانوادگي، اجتماعي، عاطفي، تناسب وجود داشته باشد ولي تناسب سني وجود نداشته باشد مثلاً زن و شوهر هم سن باشند و يا حتي زن يک سال نيز بزرگتر باشد به شرط اين که مرد وقوف و آگاهي کامل به اين موضوع داشته باشد مشکل خاصي ايجاد نمي شود. اما ازدواج هايي که اختلاف سني زياد وجود دارد مثلاً يک نفر بيست سال از ديگري بزرگتر است اصلاً صلاح نيست.
اخلاق نيک
يکي از ويژگي هاي اساسي و لازم براي زندگي شاد، اخلاق نيک است. منظور از اخلاق نيک تنها خنده رويي وخوش خلقي اصطلاحي نيست، زيرا خنديدن و … در بعضي مواقع، نه تنها مطابق اخلاق نيست بلکه ضداخلاق نيز هست. منظور از اخلاق نيک ، داشتن صفات و خلق و خوهاي پسنديده از نظر عقل و شرع است.
سلامت جسماني و رواني
سلامت جسماني و رواني در موفقيت و سعادت زندگي مشترک، نقش مهمي بر عهده دارد. بعضي از بيماريهاي جسماني و رواني اهميت چنداني ندارند و مانع زندگي نيستند و لطمه اي به آن وارد نمي کنند و با معالجه و مراقبت، درمان مي شوند. آنچه بايد در زمينه انتخاب همسر مورد توجه قرار گيرد بيماري ها و نقص ها و معلوليت هاي جسمي و روحي عميق و غيرقابل درمان است که در طول عمر همراه انسان است و تحملش براي همسر سخت است. توجه نکردن به اين امر و برخورد «احساساتي و غيرمنطقي» با آن ممکن است لطمه هاي سنگيني به زندگي بزند.
همتايي و هماهنگي فرهنگي و فکري
تفاهم و توافق فکري و فرهنگي ميان دو همسر در زندگي مشترک، نقش اساسي دارد. براي ايجاد يک زندگي پربار و سعادتمند، بايد معماران اين کانون بتوانند يکديگر را درک کنند و مکنونات و محتويات دروني خود را به هم تفهيم کنند و در بسياري از مسائل، تصميم مشترک و يکسان بگيرند و بر مبناي آن عمل کنند و در نشيب و فرازهاي زندگي، ياور هم باشند و فرزندانشان را براساس يک طرح هماهنگ تربيت کنند. چنانچه امام صادق (ع) مي فرمايند: «العارفة لا توضع الا عند العارف». زن عارفه ( فهميده فرزانه ) بايد در کنار مرد عارف ( اهل معرفت ) قرار گيرد نه غير آن.
تناسب سياسي
دختر و پسر بايد از لحاظ گرايش نسبت به مسائل سياسي شبيه به هم باشند. اگر يک نفر علاقه شديدي به مسائل سياسي و شرکت در آن دارد و براي ديگري سياست هيچ جايي در زندگيش ندارد، در زندگي مشترک دچار مشکلاتي خواهند شد و آرامش لازم را از دست مي دهند.
منابع :
– مقدمه اي بر روان شناسي ازدواج – تأليف : زهره رئيسي
– خانواده در اسلام – تاليف حسين مظاهري
– مشاوره ازدواج – تأليف علي اسلامي بجنوردي نسب http://mohebeyan.blogfa.com
نظرات کاربران (بدون نظر)
ثبت و ارسال نظر