بیشفعالی، همانطور که از اسمش پیداست، یعنی فعال بودن بیش از اندازه. همه مشکل از آنجا شروع میشود که این «اندازه»، چقدر هست که بیشتر از آن، اختلال حساب میشود.
زندگی شهرنشینی چقدر سهم دارد؟
در زندگی امروز، اندازه خانهها با قبل بسیار متفاوت است. پیشازاین، خانهها بزرگ بودند، حیاط داشتند و کوچهها هم برای بازی کودکان، امنتر بودند. امروزه، خانوادهها در خانههای اصطلاحاً قوطیکبریتی زندگی میکنند. خبری از حیاط و ایوانهای بزرگ نیست و کوچهها هم مملو از خودروها و موتورسیکلتهایی هستند که میتوانند خطرساز باشند. بهعلاوه، همسایهها همدیگر را نمیشناسند و آدم نمیداند فرزندش در کوچه با چه چیزهایی ممکن است مواجه شود. همه این عوامل، باعث شده کودکان در خانههای کوچک، سالنهای کوچک و پر از وسیله، زندانی باشند. آنها باید مراقب قدمهای خود باشند تا چیزی نشکند و یا همسایه طبقه پایین آزار نبیند. خلاصه اینکه، جایی برای شیطنتها و جنبوجوشهای معمول بچهها باقی نمانده است.
سهم حال و روز والدین بیحوصله و گرفتار
زندگی امروزی، غیر از کم کردن فضای خانه، وقت و حوصله والدین را هم کمتر کرده است. اغلب والدین، حسابی مشغول و گرفتارند و با هزار و یک موضوع، دستوپنجه نرم میکنند. انواع و اقسام هزینهها، استرسها، کار، درس، مصاحبه، تحویل کار بهموقع، زمانی که خیلی سریع میگذرد و کارهایی که باید دستتنها انجام دهند، انرژی زیادی از آنها میگیرد. در این شرایط، تحمل شیطنتهای ساده کودک هم خیلی سخت است و کوچکترین سروصدای او، مانند سروصدای کارناوالی پرهیاهو، به گوش والدین خسته و پراسترس میرسد.
–
برنامههای تلویزیونی و سایر رسانهها هم بیتأثیر نیستند
از طرف دیگر، مطالب انواع رسانهها، در راستای افزایش آگاهی مردم، هر روز به شرح مفصلی از انواع و اقسام بیماریها و اختلالات، ازجمله اختلالات دوران کودکی میپردازند. در این بین، شایعترین اختلال روانی دوران کودکی، یعنی بیشفعالی، مدتی است که حسابی بحث داغی است؛ آنقدر که هر پدر و مادری احتمالاً دستکم یکبار، ویژگیهای رفتاری فرزند خود را با ملاکهای مطرحشده برای یک کودک بیشفعال مقایسه کرده است و بسیاری از افرادی که کودک پرجنبوجوشی را میبینند، بهراحتی به او برچسب بیشفعالی میزنند و از والدینش میخواهند او را نزد متخصص ببرند.
کودکان مبتلا به بیشفعالی، معمولاً خیلی پرجنبوجوش هستند. والدین آنها میگویند انگار موتوری در بدنشان هست که هیچوقت متوقف نمیشود. آنها نمیتوانند جایی ثابت بنشینند، انگار که روی آتش نشستهاند.
بالاخره بیشفعالی است یا شیطنت کودکانه؟
مجموعه این عوامل، دستبهدست هم میدهد؛ کودکانی که جایی برای بازیها و شیطنتهای طبیعی خود ندارند، بالاخره سروصدا به راه میاندازند، یکی از همسایهها شاکی میشود، چیزی میشکند یا خراب میشود یا… . از طرف دیگر، صبر پدر و مادر خسته و پر از استرس تمام میشود و از طرف دیگر، نشانههای بیشفعالی هم دهانبهدهان میچرخد و در نتیجه، بسیاری از کودکان بازیگوش، بهسادگی برچسب بیشفعالی میخورند.
–
امان از انتظارات عجیب و غیرواقعبینانه والدین
گاهی والدین، آنقدر از اینکه فرزندشان به بیشفعالی مبتلاست مطمئن هستند که حتی تشخیص متخصصین مختلف را هم نمیپذیرند. آنقدر اصرار میکنند و آنقدر از این دکتر به آن دکتر میروند تا بالاخره یک نفر، تأیید کند که فرزند آنها اختلال بیشفعالی دارد. انتظار هم دارند یک دارو، فرزند آنها را به کودکی مطیع و ساکت تبدیل کند؛ کودکی که کسی صدایش را نشنود، ندود، چیزی را نیندازد و خلاصه، موجودی که شباهتی به یک کودک واقعی ندارد.
بیشفعالی، واقعاً چیست؟
اختلال بیشفعالی کمتوجهی یا بهاختصار ADHD، در واقع یک اختلال روانپزشکی مربوط به دوران کودکی است که سن تشخیص آن معمولاً در حدود 7 سالگی است؛ یعنی زمانی که کودکان وارد مدرسه میشوند و برای نخستین بار باید طبق قاعده و چارچوب خاصی رفتار کنند. هرچند متخصصین بر این باورند که در واقع، این اختلال در سنین بسیار کمتر شروع میشود.
اختلال بیشفعالی-کمتوجهی، به 3 دسته تقسیم میشود:
1- بیشفعالی
2-کمتوجهی و
3- بیشفعالی و کمتوجهی همراه با هم.
1- بیشفعالی
کودکان مبتلا به بیشفعالی، معمولاً خیلی پرجنبوجوش هستند. والدین آنها میگویند انگار موتوری در بدنشان هست که هیچوقت متوقف نمیشود. آنها نمیتوانند جایی ثابت بنشینند، انگار که روی آتش نشستهاند. دائم در حرکت هستند و رفتارهای تکانشی دارند؛ یعنی نمیتوانند قبل از انجام کاری، فکر کنند. سوالها را قبل از اینکه تمام شوند جواب میدهند، حرف دیگران را قطع میکنند، کارها را نیمه رها میکنند، وسط خیابان میدوند یا وسایل را بیاینکه فکر کنند، پرتاب میکنند. وقتی وارد جای جدیدی میشوند، بهجای اینکه نزد والدین خود بمانند، به همهچیز دست میزنند و آرام و قرار ندارند.
2- کمتوجهی
کودکان مبتلا به کمتوجهی، در توجه کردن، مشکل دارند. آنها در گم کردن وسایل خود، بسیار حرفهای هستند. وقتی از آنها کاری خواسته میشود، آن را انجام نمیدهند، چون اصلاً توجه کافی ندارند تا بفهمند از آنها چه چیزی خواسته شده است. این بیتوجهی، گاهی باعث میشود که حتی وقتی صدایشان میزنند هم متوجه نشوند، بهطوریکه گاه والدین به شنوایی آنها شک میکنند و فکر میکنند شاید اصلاً نمیشنوند.
3- بیشفعالی کمتوجهی
دسته سوم، کودکانی هستند که بیشفعالی و کمتوجهی را همزمان با هم دارند.
عملکرد کودک، کلید معماست
این کودکان، در عملکردهای معمول زندگی خود، اغلب دچار مشکل میشوند. آنها نمیتوانند بهخوبی از عهده تکالیف مدرسه و کلاً درس خواندن بربیایند و در برقراری ارتباط با همسالان خود، دچار مشکل میشوند. این در حالی است که کودکان بازیگوش و پر شیطنت، در بسیاری از موارد، دوستان زیادی دارند، با بچههای دیگر بهخوبی بازی میکنند، به کاری که میکنند فکر میکنند و در درسها هم مشکل جدی ندارند. آنها اغلب جنبوجوش هدفمندی دارند و در راستای یک بازی یا خیالبافی خود، مشغول اینسو و آنسو دویدن هستند. میتوانند در مورد خواستههای خود بحث کنند و جواب سوالها را میدهند. شاید کمطاقت باشند، اما میتوانند سوال را کامل بشنوند و موضوع صحبت را از دست نمیدهند. حتی در مواردی، کودکان پر شیطنت، بسیار هم بازیگوش هستند و عملکرد درسی بالایی دارند و فقط چون سریعتر از بقیه میفهمند، با تکرار موضوع، حوصلهشان سر میرود و شروع به شیطنت میکنند یا اینکه کنجکاوترند و فقط میخواهند بیشتر کشف کنند.
محدودیتهایی که برای فرزند خود در نظر گرفتهاید را کمی کمتر کنید، آنوقت، شاید با یک واقعیت ساده روبهرو شوید: شیطنتهای او طبیعی است و بیش از اندازه نیست، فقط چارچوبهای شما بیشازحد کوچک است و کودکتان در آن جای نمیگیرد.
گاهی والدین، آنقدر از اینکه فرزندشان به بیشفعالی مبتلاست مطمئن هستند که حتی تشخیص متخصصین مختلف را هم نمیپذیرند. آنقدر اصرار میکنند و آنقدر از این دکتر به آن دکتر میروند تا بالاخره یک نفر، تأیید کند که فرزند آنها اختلال بیشفعالی دارد. انتظار هم دارند یک دارو، فرزند آنها را به کودکی مطیع و ساکت تبدیل کند؛ کودکی که کسی صدایش را نشنود، ندود، چیزی را نیندازد و خلاصه، موجودی که شباهتی به یک کودک واقعی ندارد.
راهکارهایی برای موفقیت دانشآموزان بیشفعال
در مورد مشکلات و علائم بیشفعالی، زیاد صحبت میشود، اما با چنین کودکانی چه باید کرد تا در مدرسه بتوانند موفقتر باشند؟ از آنجا که این کودکان در بسیاری از موارد، مشکل هوشی ندارند، تغییرات رفتاری و کمک به آنها برای یادگیری بهتر و سادهتر، میتواند در موفقیت تحصیلی به آنها کمک کند.
استفاده از دارو:
بسیاری از متخصصین، با استفاده از داروهایی که امکان توجه بیشتری را به کودک مبتلا به بیشفعالی میدهند، موافق هستند. البته در استفاده از این داروها، باید نکات خاصی را رعایت کرد. دارو فقط برای ساعتهای یادگیری در مدرسه و انجام تکالیف، تجویز میشود و در بقیه موارد، کودک نیاز به زمان استراحت دارویی دارد تا هم دارو تأثیر بهتری بگذارد و هم عوارض جانبی به همراه نداشته باشد.
انتخاب جای مناسب برای نشستن:
کودک بهتر است چه در خانه و چه در مدرسه، دور از در، پنجره، نمایشگرها و حتی کلید برق بنشیند. کوچکترین چیزها میتواند حواس او را پرت کند.
استفاده از رنگها و روشهای متنوع:
بهتر است در توضیح درسها و انجام تکالیف، از روشهای مختلف و وسایل متنوع و رنگها استفاده شود. وقتی رنگها تغییر کنند، روش معلم از صحبت به نشان دادن یک عکس، لمس کردن یک مدل واقعی و… تغییر یابد و… توجه کودک بیشتر جلب میشود و بهتر میتواند بیاموزد.
تقسیم کردن درس و تکلیف:
با تقسیم درسها و نیز تکالیف به قسمتهای کوچک، کودک بیشفعال، کارایی بالاتری از خود نشان میدهد. او میتواند تمرکز و توجه خود را برای چند دقیقه نگهدارد و تکهای از درس را بیاموزد یا تکهای از تکلیفش را انجام دهد. بعد، اندک زمانی برای استراحت خواهد داشت تا دوباره بتواند توجه کند.
آموزش راهکارهای یادگیری:
یادگیری، راهکارهایی دارد. ممکن است اگر در درس خواندن حرفهای شده باشید، دیگر متوجه این راهکارها که به کار میبرید یا در زمان تحصیل به کار میبردهاید، نشوید؛ اما کارهایی همچون مرور سطحی، انتخاب مطالب مهم، مشخص کردن مطالب مهم، یادداشت برداشتن، استفاده از رنگهای مختلف، خط کشیدن، مرور مجدد و… مهارتهایی هستند که شاید لازم باشد یکییکی به کودک مبتلا به بیشفعالی بیاموزید.
مشخص کردن نکات مهم:
گاهی در مواردی که بیشفعالی شدیدتر است، لازم است شما بهجای کودک، مطالب مهم را برایش مشخص کنید. والدین میتوانند در خانه، مطالب مهم کتاب را همراه با کودک مشخص کنند و زیر آنها خط بکشند. معلمین هم میتوانند سر کلاس، با حرکت دست، تأکید کردن با سر و مانند آن، به کودک بفهمانند که کدام نکات، مهمترین نکات درس هستند.
تدریس و تمرین عملی بهجای سخنرانی:
هرچه از عمل، آزمایش، تمرین، بازی و … بیشتر استفاده شود، کودک بیشفعال، بیشتر میتواند توجه کند و یاد بگیرد.
ایجاد فرصت بیرون رفتن از کلاس یا اتاق درس:
بهتر است گاهی به کودک فرصت داده شود تا از کلاس بیرون برود. میتوان او را به دنبال گرفتن چیزی به دفتر فرستاد، یا به او اجازه داد برود و یک لیوان آب بنوشد. یا اصلاً دوری در حیاط مدرسه بزند و برگردد. در خانه هم، در زمانهایی بین تکالیف، به او اجازه بدهید وقت تلف کند، چرخی بزند و خوراکی بخورد.
ارائه فرصت برای فعالیتهای ورزشی:
گفته میشود که انجام فعالیتهای ورزشی، باعث بهبود عملکرد کودکان مبتلا به بیشفعالی میشود.
آموزش و تمرین یادداشت برداشتن:
هر چه کودک بیشفعال، بیشتر بیاموزد که بهجای تکیه بر حافظه خود، از یادداشت برداشتن استفاده کند، موفقتر خواهد بود. یادداشت برداشتن، باعث میشود که کودک، متوجه آنچه مینویسد بشود و بعد، منبعی برای رجوع و یادآوری داشته باشد؛ مثلاً اینکه چه تکلیفی دارد، چهکاری را باید در هر روز انجام دهد و… .
منبع:
سایت میگنا
نظرات کاربران (بدون نظر)
ثبت و ارسال نظر