بسمه تعالي

در مسأله الگوپذيري از فرهنگ غرب توسط جوانان مسلمان مباحث متعددي قابل طرح است از جمله آن مباحث پيشگيري ودر مان است. پرواضح است که در صورت خالي بودن عرصه تبليغات اسلامي در رسانه هاي اسلامي وپيشدستي وپوشش دادن رسانه هاي اسلامي توسط ايادي مخرب مسأله تهاجم فرهنگ غربي شکل مي گيرد . يکي از موضوعاتي که در اين مقوله مطرح است مسئله « بحران معني » است. بحران معني همانطوري که از اسم آن پيدا ست مربوط به معاني و مفاهيم کاربردي زندگي انساني مي شود که تفسير معاني ومفاهيم کلمات را در بر مي گيرد . در اين مقاله سعي مي شود که مفاهيم برداشتي از بديهيات وتصورات وحتي تصديقات ذهني بگونه معکوس در ذهن فرد ويا گروهي از جامعه شکل مي گيرد پرداخته شود . بعنوان مثال : در صمت يا سقم مطلب وبياني ديگر خوب انگاشتن و بدانگاشتن يک رفتار وارزش دادن وضد ارزش شمردن به يک رفتار انساني ذهن انسان انفعال يافته از تبليغات غربي ممکن است دچار ترديد و يا ذهنيتي بالعکس داشته باشد. دکتر حسن بلخاري استاد دانشگاه و فردي محقق و پژوهشگر در زمينه علوم رفتاري است. ايشان در بحثي که در اين رابطه سال 1380 در بين طلاب علوم ديني داشتند مطلبي را بيان داشتند که قابل توجه است .

ايشان فرمودند : ما در بحثها و کاوشهايمان در تهران يه يک گروه از جوانان برخورد کرديم که در سنين حدود 12 تا 20 سال قرار داشتند. اين گروه توسط مجله هايي که مستقيما از کشور هاي غربي ماهانه برايشان ارسال مي شد از نظر فکري تغذيه مي شدند . از جمله برنامه هاي که داشتند اين بود که جلسات هفتگي داشتند وبعد از آن جلسات بعنوان تفريح در يک سالن بزرگ بصورت مختلط جمع مي شدند ومواد مخدر را که از نوع نفوز ازراه پوست بوده در زير هد بند هاي خود روي پيشاني مي گذاشتند وصداي موزيکهاي ريتمي را نيز تا حدود 120 الي 130 دسابل با بلند گوهاي بزرگ بالا مي بردند واين در حالي است که قدرت معمولي وحد اعلي تحمل پرده گوش انسان صداي با قدرت 70 الي 80 دسابل است و در اين هنگام دست به اعمال شنيع مي زدند واين در حالي است که درصورت انجام اين ا عمال منافذ پوست انسان بيشتر باز مي شود و اين مواد مخدر همراه عرق بدن مرطوب شده و کاملاً به پوست نفوذ کرده و وارد جريان خون مي شوند واين جوانان در اوج تأثير گذاري اين مواد مخدر از خود بي خود شده و دست به اعمال عجيب مي زند . من جمله بعضي از آنها رگهاي مچ دست خود را با دندان پاره کرده و خون خود را مي مکيدند و بعضي ديگر ديوانه وار به دستشويي هاي فرنگي که قبلاً در آن تخليه انجام داده بودند، مي رفتند وآن را سر مي کشيدند. مطلب جالب اينجا بود که آقاي دکتر بلخاري مي گفتند ، وقتي من با اين گروه بر خورد کردم واز آنها پرسيدم که چرا اين کارها را انجام مي دهيد آنها در جواب مي گفتند شما چه دليلي داريد که کارهاي ما زشت و بد است و اين کارها نيز يک نوع از انواع زندگي است که بعضي انسانها در دنيا دارند .

حال ببينيد تا چه حد تبليغات غربي روي جوانان در قلب يک مملکت اسلامي چنين تأثير گذاشته است و اين مورد نمونه روشني است از ميزان وکيفيت و تأثير گذاري تبليغات غربي بر روي جوانان مسلمان که هويت خود را منفعل مي سازند.

به اشتراک بگذارید