منا فردوسی زاده: روال کار اینگونه است که برای ثبت نام کودکان به منزل ایشان مراجعه می کنیم تا هم وضعیت زندگی آنها را از نزدیک ببینیم و هم اصل مدارک شناسایی و فوت نامه را مشاهده و تصاویر آن را در پرونده درج نماییم.
طبق معمول به خانوادهای سه نفره از ایتام ( مادر و راضیه ۵ ساله و عباس۳ ساله) مراجعه کردیم.
بعد از احوال پرسی و صحبت در مورد کودکان، مادر خانواده مدارک شناسایی، عکس و فوتنامه همسرشان را برای ما آورد.
مدرک شناسایی باطله پدر هم در بین آنها بود و من توجهی به آن نداشتم.
راضیه کوچولو کنارم نشسته بود و به دقت به کارهای من نگاه می کرد. در حین عکس گرفتن، راضیه هم برخی مدارک را به من میداد تا از آنها هم عکس بگیرم و من چون نیازی به آنها نداشتم از او می گرفتم و در کناری میگذاشتم.
دو سه بار این قضیه تکرار شد که یک دفعه راضیه کوچولو با همان زبان کودکانه عکس روی مدرک را نشانم داد و گفت بابام هست از این هم عکس بگیر و دو انگشت کوچکش را روی عکس پدر گذاشت و آن را به لبهای خندانش چسباند و بوسید؛ منهم سریع عکسی از مدرک پدر گرفتم. راضیه خوشحال شد و خندید.
نظرات کاربران (بدون نظر)
ثبت و ارسال نظر