زکیه کریمی: روز سه شنبه ۷ آذر سال ۱۴۰۲ به همراه ۴۵ نفر عازم سفر به مشهد شدیم؛ اولویت ما خانوادههایی بود که تا کنون به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف نشده بودند.
ساعت ۱۴:۳۰حرکت کردیم. میشد شور و شوق بچهها را از حالت چشمانشان دید و من از این موضوع بسیار خوشحال بودم.
صبح چهارشنبه:
پس از ۱۴ ساعت حرکت بالاخره رسیدیم. احساس همسفرانمان غیر قابل وصف بود. ما در حسینیه النصارالحسین میهمان شدیم.
پس از استراحت و صرف صبحانه بچهها برای زیارت و سیاحت به بیرون رفتند. ما بر این باور هستیم که کسی بدون دعوت آقا نمیاد و همین حس و حال زیارت را دو چندان می کرد. قطره های اشک شوق در گوشه چشم برخی از همراهانمان پیدا بود.
ظهر روز پنجشنبه:
برای نهار به رستوران هتل آرتیمان دعوت شدیم. بعد از صرف نهار، برای تماشای تئاتر نگین شکسته رفتیم.
با توجه به اینکه سفر ما مصادف با ایام شهادت حضرت فاطمه (س) بود تئاتر نگین شکسته بهترین انتخاب برای دیدن بود.
اولین باری بود که داستان شهادت حضرت زهرا و پیامبر رو اینقدر واضح بصورت نمایشی میدیدیم.
پنجشنبه شب:
برای شب خانم پریوش(مددکار موسسه در مشهد) به همراه یکی از دوستانشان، برای اجرای برنامهای جالب مهمان ما بودند. ایشان تحصیلات روانشانسی دارند و فعالیتشان در حوزه کودک است.
خانم پریوش معتقد است باید بین دنیای مادران و کودکان اشتراک ایجاد کرد و همانگونه که بچهها نیاز به بازی دارند مادران هم نیاز به بازی کردن دارند.
برنامه ایشان شامل: شعر خوانی مادران و بچه ها، بازی توپ و حلقه، پازل و وسطی بود. این بازیها به خودی خود با صفا هستند ولی وقتی جمعی انجام میشوند لذت خیلی بیشتری دارند. به همه خیلی خوش گذشت.
روز جمعه:
روز وداع رسیده بود. قرار شد ساعت ۸ شب در صحن انقلاب جمع شویم و زیارت دسته جمعی داشته باشیم.
به پیشنهاد دوستان، زیارت امین الله نیز به نیابت از همه خیرین موسسه خواندیم (انشالله قبول باشد).
همه بچهها با این باور که آخرین زیارتشان در این سفر است زیارت خواندند؛ این جدایی حس غریبی داشت.
قراربود جمعه شب به سمت قم راهی شویم اما اتوبوس خراب شد و انگار امام رضا خواسته بود ما یک شب بیشتر بمونیم.
ظهر شنبه حرکت کردیم و صبح یکشنبه همه همسفران به سلامت به منازلشون رسیدند.
این سفری به یاد ماندنی در کنار ایتام که از بهترین بنده گان خدا هستند برای ما بود.
نظرات کاربران (بدون نظر)
ثبت و ارسال نظر