اين حديث با روايتي از امام صادق(ع) به نقل از ابن عمار آغاز مي كنيم.
حضرت فرمود: “در وصيت پيامبر(ص) به علي(ع) اين بود كه فرمود: اي علي! تو را در جان خودت به خوبي هايي سفارش مي كنم، آنها را از سوي من نگاه بدار. سپس ادامه داد: خدايا! او را ياري فرما! اما اول راست گفتاري است. هيچ گاه از دهان تو دروغي خارج نشود و دومي پرهيزكاري است. هرگز بر خيانت جرأت مكن. سوم: ترس از پروردگار است؛ چنان كه گويي او را مي بيني، چهارم: گريه بسيار از ترس پروردگار است. براي تو به ازاي هر قطره اشك هزار خانه در بهشت بنا مي شود. پنجم اين كه مال و خون خود را در راه دين خود ببخشي. ششم اين كه از روش من در نماز و روزه و صدقه ام، پيروي نمايي. اما نماز پنجاه ركعت است و روزه سه روز در هر ماه: پنج شنبه اول ماه و چهارشنبه وسط ماه و پنج شنبه آخر ماه مي باشد و اما صدقه آن قدر بده كه طاقت داشته باشي و فكر كني كه اسراف كرده اي در حالي كه اسراف نكرده اي و ملازم نماز شب باش و ملازم نماز شب باش و ملازم نماز شب باش! و بر تو باد به نماز ظهر و بر تو باد به نماز ظهر و بر تو باد به نماز ظهر! و بر تو باد كه در هر حال قرآن بخواني! و بر تو باد كه دست هاي خود را هنگام نماز بالا ببري و آنها را برگرداني! و بر تو باد كه هر گاه وضو مي گيري مسواك كني! و بر تو باد كه نيكويي هاي اخلاقي را انجام دهي و از بدهي هاي اخلاقي دوري نمايي! پس اگر اينها را اجرا نكردي كسي جز خود را سرزنش مكن.”از جهات مختلف مشخص مي شود نكاتي كه رسول خدا(ص) به امام علي(ع) فرمود براي حضرت بسيار مهم بوده است. يكي از اين جهات آن كه رسول خدا(ص) آن را به حضرت علي(ع) بيان نمود، با اين كه امام(ع) هرگز در اين امور كوتاهي نداشت و اين به دليل اهميت موضوع مي باشد؛اين گونه وصايا ميان ائمه عليهم السلام امري مرسوم بوده است. از ديگر جهاتي كه مي توان به اهميت اين موارد پي برد اين كه رسول خدا(ص) فرمود: وصيت مي كنم تو را و سپس فرمود اينها را از جانب من نگاه بدار و نيز از خداوند طلبيد كه امام علي(ع) را در عمل به اين وصايا ياري رساند. همچنين چند نون تأكيد كه در حديث آمده است همگي اهميت موضوع را مي رساند. البته به دليل اشتراكاتي كه در تكاليف عموم وجود دارد بايستي تلاش كرد كه به اين وصايا و سفارش ها عمل شود. از جمله وصاياي مطرح در اين روايت، پرهيز از دروغ گفتن است.
اين كه رسول خدا(ص) در ابتدا اين نكته را سفارش كرده اهميت مطلب رامي رساند. دروغ از جمله گناهاني است كه عقلاً و نقلاً نهي شده و اين خود نه تنها گناه است، بلكه گاه مفاسد و گناهان ديگري هم بر آن مترتب مي گردد؛ و گاهي چنان انسان را از اعتبار ساقط مي كند كه امكان جبران وجود ندارد. امام باقر(ع) فرمود: “خداي متعال براي شر، قفل هايي قرارداد و كليدهاي آن قفل ها را شراب مقرر نمود و دروغگويي از شراب بدتر است.” با توجه به اين حديث كه مورد قبول تمام علما – رضوان الله تعالي عليهم – مي باشد، آيا عذري براي ارتكاب دروغ باقي مي ماند؟البته از آن جا كه ما صورت غيبي اعمال را نمي دانيم، اين گونه روايات را مبالغه آميز مي خوانيم!در روايت ديگر از امام باقر(ع) آمده است: “دروغگويي موجب خرابي ايمان است.” چنين رواياتي زنگ خطر جدي است و دل انسان را مي لرزاند، اما اين گناه از بس رواج يافته، زشتي آن از بين رفته است.
همچنين در روايتي از امام رضا(ع) به نقل از رسول خدا(ص) آمده است.”آيا مؤمن ترسو مي شود؟ حضرت فرمود: آري. سؤال شد آيا مؤمن بخيل مي شود؟حضرت فرمود: آري. گفته شد: آيا مؤمن دروغگو مي شود؟ حضرت فرمود: نه”دروغ گفتن حتي به عنوان مزاح و شوخي هم ممنوع شده و علما از جمله صاحب “وسايل” حكم به حرام بودن آن داده اند.نيز از جمله سفارش هاي امام سجاد(ع) به فرزندان خود اين بوده است كه از دروغ كوچك و بزرگ در سخن هاي خود دوري كنيد چه جدي باشد و چه شوخي، زيرا هر گاه انسان در امري كوچك مرتكب دروغ شد، نسبت به [دروغ در] امر بزرگ هم جرأت پيدا مي كند. آيا نمي دانيد كه رسول خدا(ص) فرمود؛ بنده، راستي را پيشه خود مي كند تا جايي كه خداوند او را صديق قلمداد مي كند و دروغگويي را پيشه خود مي كند تا آن جا كه خداوند او را كذاب مي نويسد؟”براساس اين روايات از رسول خدا(ص) و ائمه عليهم السلام، بسيار جرأت و شقاوت مي خواهد كه انسان به اين گناه بزرگ دست بزند. “ورع” “ورع” يكي از منازل سالكين است و عارف معروف – خواجه عبدالله انصاري – ورع را چنين تعريف كرده است: “ورع آن است كه انسان نفس خود را تا آخرين مرحله حفظ نمايد، در عين حال از لغزش هراس داشته باشد، يا اين كه براي بزرگ شمردن حق، بر نفس خود سختگيري نمايد”.
ورع براي هر گروه و دسته اي مرتبه اي دارد: ورع عموم مردم دوري از گناهان كبيره است و ورع خواص دوري از شبهه هاست به اين عنوان كه در حرام نيفتند و ورع اهل زهد دوري از مباحات است تا مجبور به تحمل پيامدهاي آن نباشد و ورع اهل سلوك ترك نظر به دنياست تا به مقامات عاليه معنوي برسند و ورع مجذوبين ترك رسيدن به مقامات معنوي است تا به باب الله و شهود جمال الله نايل آيند و ورع اوليا پرهيز از توجه به غايات است. هر كدام از اينها شرحي دارد كه نيازي به ذكر آنها نيست.دوري از حرام ها پايه تمام كمالات است و هيچ كس به مقامي نمي رسد مگر با دوري از گناهان و اين مقدار براي عموم هم ميسر است و فضيلت آن بسيار مي باشد، چنان كه امام صادق(ع) فرمود:”تو را به پرهيزكاري و ورع و جديت در عبادت سفارش مي كنم، و بدان كه جديت در عبادت مفيد نيست در صورتي كه در آن ورع نباشد.”نفوسي كه به گناه مبتلا هستند، نقاشي در آنها بي فايده است. تا صفحه اول از كدورت گناه پاك نشود نمي توان در آن نقاشي كرد. پس عبادات كه صورت كماليه نفس است بدون صفا دادن نفس از طريق دوري از گناه ممكن نيست.
همچنين امام باقر(ع) فرمود: “ولايت ما نمي رسد، مگر با عمل و ورع.”نيز امام صادق(ع) فرمود: “شيعه ما نيست كسي كه در شهري كه صدهزار جمعيت باشد، كسي از او با ورع تر باشد.”اين نكته را نيز بايد دانست كه معيار در ورع، دوري از گناهان است؛ پس نبايد مأيوس شد، زيرا هر كس از گناهان و حرمت ها اجتناب نمايد از زمره با ورع ترين افراد به شمار مي رود.
نظرات کاربران (بدون نظر)
ثبت و ارسال نظر