از بررسي روايات و مطالعه حكايتهاي نيكبختاني كه توفيق زيارت آن امام را يافته اند، برمي آيد كه قامت و رخسار نازنين امام عصر(ع) در كمال زيبايي و اعتدال بوده و سيماي مباركش، دلربا و خيره كننده است. همين قامت رعنا و رخسار دلربا موجب شده است هزاران عاشق دلسوخته در آغاز هر صبح با زاري و التماس از خداي خود چنين بخواهند: خداوندا! آن چهره زيبا و جمال دلآرا را به من بنماي و چشمان مرا با يك نظر به او روشنايي بخش.2
از آنجا كه آشنايي بيشتر با صفات و خصال يوسف زهرا، حضرت مهدي(ع) راهي براي شناخت مدعيان دروغين به شمار ميآيد و افزون بر اين ميتواند موجب انس و ارتباط شيعيان با آن عزيز غايب از نظر باشد، با بهره گيري از كلمات معصومان(ع) و حكايتهاي نقل شده از تشرّف يافتگان، به بررسي اين موضوع ميپردازيم. باشد تا به مصداق «وصف العيش نصف العيش»، ما هم از آن جمال دلآرا بهرهمند شويم.
روايات فراواني در توصيف جمال دل آراي آخرين حجت خدا، حضرت مهدي(ع) وارد شده است كه در مجموع آنها را به دو بخش ميتوان تقسيم كرد:
الف) رواياتي كه به توصيف كلي سيرت و صورت آن حضرت، بسنده و از ايشان به عنوان شبيه ترين مردم به رسول خدا(ص) ياد كردهاند كه از آن جمله به روايات زير ميتوان اشاره كرد:
1. از «جابر بن عبدالله انصاري» نقل شده است كه پيامبر گرامي اسلام فرمود: مهدي از فرزندان من است. اسم او، اسم من و كنيه او، كنيه من است. او از نظر خَلق و خُلق، شبيه ترين مردم به من است.3
2. «احمد بن اسحاق بن سعد قمي» ميگويد: از امام حسن عسكري(ع) شنيدم كه ميفرمود: سپاس از آن خدايي است كه مرا از دنيا نبرد تا آنكه جانشين مرا به من نشان داد. او از نظر آفرينش و اخلاق، شبيه ترين مردم به رسول خدا(ص) است.4
با توجه به اين روايات، همه خصال و صفاتي را كه در قرآن و روايات به پيامبر گرامي اسلام نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدي(ع) نيز ميتوان نسبت داد. رواياتي كه به توصيف ويژگيهاي ظاهري پيامبر اكرم(ص) پرداختهاند، فراوانند. در اينجا به يكي از آنها اشاره ميكنيم. در روايتي كه از امام محمد باقر(ع) نقل شده، ويژگيهاي ظاهري پيامبر خاتم چنين توصيف شده است: رخسار پيامبر خدا، سپيد آميخته به سرخي و چشمانش سياه و درشت و ابروانش به هم پيوسته و كف دست و پايش پر گوشت و درشت بود؛ بدان سان كه گويي طلا بر انگشتانش ريخته باشد. استخوان دو شانهاش بزرگ بود. چون به كسي روي ميكرد، به خاطر مهرباني شديدي كه داشت، با همه بدن به جانب او توجه ميكرد. يك رشته موي از گودي گلو تا نافش روييده بود، انگار كه ميانه صفحه نقره خالص، خطي كشيده شده باشد.
گردن و شانه هايش مانند گلاب پاش سيمين بود. بيني كشيدهاي داشت كه هنگام آشاميدن آب نزديك بود به آب برسد. هنگام راه رفتن محكم قدم برميداشت كه گويا به سرازيري فرود ميآيد. باري، نه قبل و نه پس از پيامبر خدا كسي مثل او ديده نشده است.5
ب) رواياتي كه خصال و سيماي امام مهدي(ع) را به تفصيل بيان كرده و ويژگيهاي آن حضرت را يك به يك برشمردهاند. برخي از رواياتي كه در اين زمينه وارد شده، به شرح زير است:
1. پيامبر گرامي اسلام(ص)، امام مهدي(ع) را شبيه خود معرفي كرده، در توصيف او ميفرمايد: پدر و مادرم به فداي او كه هم نام من، شبيه من و شبيه موسي، زاده عمران است. بر [بدن] او نوارهايي [جامه هايي] از نور است كه از شعاع قدس است.6
2. آن حضرت در روايت ديگري در توصيف چهره فرزندش، امام مهدي(ع) ميفرمايد: مهدي از فرزندان من است. چهرة او مانند چهره ماه درخشنده است.7
3. پيامبر اعظم(ص) در روايتي پيشاني و بيني امام مهدي(ع) را اينگونه توصيف ميكند: مهدي از من است، پيشاني گشاده و بيني كشيده دارد.8
4. در روايت ديگري از پيامبر خاتم(ص) نقل شده، رنگ چهره و اندام امام مهدي(ص) چنين توصيف شده است: مهدي مردي از فرزندان من است. رنگ [چهره] او رنگ عربي9 و اندام او اندام اسرائيلي10 است. بر گونة راست او خالي است كه همانند ستاره درخشان است.11
5. با توجه به همه ويژگيهاي يادشده است كه پيامبر اسلام(ص) در وصف امام مهدي(ع) ميفرمايد: مهدي، طاووس اهل بهشت است.12
6. امام باقر(ع) از پدرش و جدش روايت ميكند كه روزي امام علي(ع) در حالي كه بالاي منبر بود، فرمود: از فرزندان من در آخرالزمان، مردي ظهور ميكند كه رنگ [صورتش] سفيد متمايل به سرخي و سينهاش فراخ و رانهايش ستبر و شانههايش قوي است و در پشتش دو خال است، يكي، به رنگ پوستش و ديگري، مشابه خال پيامبر اكرم(ص).13
7. امام رضا(ع) نيز در بيان صفات و ويژگيهاي امام عصر(ع) ميفرمايد: قائم كسي است كه در سن پيرمردان و با چهرة جوانان قيام كند و نيرومند باشد تا بدانجا كه اگر دستش را به سوي بزرگترين درخت روي زمين دراز كند، آن را از جاي بركند و اگر بين كوهها فرياد برآورد، صخره هاي آن فروپاشد.14
8. حضرت رضا(ع) در روايت ديگري، در پاسخ اباصلت هروي كه از ايشان پرسيد: «نشانه هاي قائم شما هنگام ظهور چيست؟» ميفرمايد: نشانهاش اين است كه در سنّ پيري است، ولي منظرش جوان است، به گونه اي كه بيننده ميپندارد چهل ساله يا كمتر از آن است. نشانه ديگرش آن است كه به گذشت شب و روز پير نشود تا آنكه اَجَلش فرا رسد.15
9. «علي بن ابراهيم بن مهزيار اهوازي» كه بيست مرتبه به شوق ديدار مولايش ـ امام مهدي(ع) ـ به حج مشرف شد و سرانجام به آرزوي خود دست يافت، در گزارش ديدار خود، آن حضرت را اين گونه توصيف ميكند. او ميانه بالابود، نه بسيار بلند قد و نه بسيار كوتاه قد. صورتي گرد، سينه اي فراخ، پيشاني سفيد و ابرواني به هم پيوسته داشت.
بر گونه راست او خالي بود؛ چون دانه مشك كه بر قطعه عنبر ساييده باشد.16
10. «ابراهيم بن مهزيار» نيز كه به شرف ملاقات امام مهدي(ع) رسيده است، در بيان خصال آن امام ميگويد: او جواني نورس و نوراني و سپيد پيشاني بود با ابرواني گشاده و گونه ها و بيني كشيده و قامتي بلند و نيكو چون شاخه سرو. گويا پيشانياش ستارهاي درخشان بود و برگونه راستش، خالي بود كه مانند مشك و عنبر بر صفحه اي نقره اي ميدرخشيد. بر سرش، گيسواني پرپشت و سياه و افشان بود كه روي گوشش را پوشانده بود. سيمايي داشت كه هيچ چشمي برازندهتر و زيباتر و با طمأنينه تر و باحياتر از آن نديده است.17
ابراهيم شفيعي سروستاني
پينوشتها:
1. حائري قزويني، مكيال المكارم، ج 1، ص 132.
2. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 99، ص 111، (قسمتي از دعاي عهد).
3. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، ج 1، باب 25، صص 534 و 535، ح 1.
4. همان، ج 2، باب 38، ص 118، ح 7.
5. كليني، الكافي، ج1، ص 443.
6. علامه مجلسي، بحارالأنوار، ج 36، ص 337-338، ح 200.
7. همان، ج 51، ص 91.
8. همان، ص 90.
9. رنگ عربي، گندمگون يا سفيد است. در برخي روايات وارد شده است كه رنگ چهره امام مهدي همانند رنگ چهره پيامبر اكرم(ص)؛ يعني سپيد آميخته به سرخي است.
10. اندام اسرائيلي، اندام فرزندان يعقوب(ع) است كه به داشتن قد بلند و اندام رشيد مشهور بودند.
11. همان، ص 95.
12.علامه مجلسي، همان، ج 51، ص 91.
13.شيخ صدوق، همان، ج2، باب 57 ، ص 560 ، ح 17.
14. همان، ج 2، باب 35، ص 69 ، ح 8 .
15. همان، باب 57 ، ص 558 ، ح 12.
16. علامه مجلسي، همان، ج 52، .
17.شيخ صدوق، همان، ج 2، باب 43، صص 180 و 181.
نظرات کاربران (بدون نظر)
ثبت و ارسال نظر