فصل اول: بيوگرافي حضرت زينب(س)
طهارت اصل و شرافت خانوادگي از مسائلي است که در اسلام بدان عنايت بسياري شده است. در گزينش افراد براي تصدي امور مسلمين، در انتخاب فرد براي شريک زندگي، در درخواست حوائج مهم و اساسي از افراد و غيره به ما توصيه شده است، به سوي کساني روي آوريم که داراي شرافت و نجابت و برخوردار از اصالت خانوادگي هستند و بر همين مبناي فکري است که ما از اصالت و ريشه و تبار حضرت زينب (س) آغاز مي نمايم و در ادامه به شرح و توضيح آن مي پردازيم. 1
1-1. اصل و نسب حضرت زينب(س)
جدش محمد مصطفي(ص) ختم انبياء و آخرين حلقه از سلسله نبوت و مهلم به وحي و آورنده بهترين دين وکتاب و داراي مقام «إنّک لعلي خلق عظيم2» و مورد تأييد پروردگار در جنبه رحمت آوري و مايه مهر و عنايت براي جهانيان است. پدر بزرگوار حضرت زينب(س) اميرالمؤمنين حضرت علي(ع) پسرعمو و وصي پيامبر(ص) است او که نخستين مرد مسلمان بود و از آغاز تا پايان عمر، شب و روز در راه اسلام تلاش و فداکاري کرد که پس از پيامبر(ص) دومين انسان فوق العاده در جهان بشريت مي باشد3. و آيات متعددي از قرآن در شأن امام علي(ع) گواه عظمت او مي باشد که عبارتند از: آيه اطعام4 ، آيه زکوة5 ، آيه ولايت6 ، آيه تطهير7 ، آيه مباهله8 و… مادرش فاطمه زهرا(س) مصداق خير کثير در قرآن عظيم است. مورخان نوشته اند که فاطمه(س) عزيز ترين دختران پيامبر (ص) و از لحاظ خلقت شبيه ترين آنها به رسول خدا(ص) و از لحاظ يادگاري او مهمترين يادگار ختم انبياء بود حضرت فاطمه (س) در ههم فضايل پيشرو بود9. او در عبادت و سلوک آنچنان بودکه پاهاي مبارکش متورم مي گشت و از شب تا به صبح به رکوع و سجود مي پرداخت10.
2-1. ولادت حضرت زينب (س)
در مورد روز، ماه و سال ولادت حضرت زنيب(س) اختلاف است11. برخي ولادت او در سال پنجم هجرت نوشته اند که مورد استناد برخي از مورخان است وبرخي ديگر سال ششم هجرت ذکر کرده اند که در اين رابطه اسناد بيش و کمي وجود دارد. ولي رأي دقيق سال پنجم هجري است و علامه مجلسي و جمعي از صاحب نظران اين رأي را پسنديده اند که در هر صورت حضرت زينب (س) دو سال پس از ولادت امام حسين (ع) به دنيا آمدند12. در مورد روز، ماه، ولادت نيز تفاوتهايي وجود دارد که مورخان بزرگ شيعه پنجم جمادي الاول را مورد قبول قرار داده و با دلايلي از آن دفاع کرده اند13.
در نحوه نامگذاري حضرت زينب (س) آمده است که در هنگام تولدش پيامبر(ص) در سفر بود فاطمه زهرا(س) به امير المؤمنين(ع) پيشنهاد کرد نام او را تعيين کند امام علي(ع) فرمود: من هرگز بر حبيبم رسول خدا(ص) سبقت نمي گيرم، پيامبر (ص) از سفر بازآمد و از تولد نوزاد اهل بيت(س) آگاه گرديد و فرمود: فرزندان فاطمه (س) فرزندان من هستند ولي نام آنان را خداوند تعيين مي کند. در همين حال جبرئيل فرود آمد سلام و تهنيت خدا را به پيامبر (ص) و خاندان وي ابلاغ نمود و عرض کرد، خداوند به تو (پيامبر(ص)) سلام مي رساند و مي فرمايد نام اين دختر را زينب بگذار. چرا که اين نام را در لوح محفوظ نوشته ايم آنگاه رسول خدا(ص) زينب را گرفت و بوسيد و فرمود: «توصيه مي کنم که همه اين دختر را احترام کنند که او مانند خديجه کبري است14.
در رابطه با معناي «زينب» نوشته اند: «زينب» يا گرفته شده از «زَنِبَ» است از باب فَرِحَ يعني فربه و يا به معني درخت خوش بوي نيکو منظر15. که در اين دو معني مناسبات عرفانيه رعايت شده است در معناي فربهي اشاره به اجتماع کمالات در او مي باشد زيرا که کمال انسان به اخلاق او است و چون عقيله بني هاشم (حضرت زينب(س)) داراي مجموعه صفات کماليه بود مخصوص به اين اسم شريف گرديده است. همچينن آورده اند که زينب به معناي درخت نيکو منظر بدان جهت گفته شده که در کنايات و استعارات عرب هر شخص بزرگ بلکه هر چيز نفيس را به شجر تعبير مي کنند چنان که فرموده اند: «أنا وعليٌ من شجرة واحد16.»
برخي ديگر گفته اند که «زينب» از «زين وأب» بوده است يعني زينت پدر که به اعتبار همين معني بعضي تعبير از آن مخدره نموده به «زين ابيها» در مقابل «ام ابيها». برخي در مورد اسرار نام زينب گفته اند: «زاء» اشاره است به مادرش زهرا که از کمالات او ارث بوده است. «ياء» کنايه است از پدر بزرگوارش علي(ع) و حکمت تقديم مادر بر پدر همانا علاقه سنخيت و وحدت در انوثيت است. «نون» کنايه است از دو برادرش حسنين (ع) چون قدر جامع بين آن دو بزرگوار نهايت المقامات است که مقام وصول باشد. «باء» کنايه از جد بزرگوارش «النبي الامي العربي» مي باشد17. در رابطه با القاب حضرت زينب(س) چند بعدي بودن حيات زينب (س) و پردامنه بودن صفات عظيم او سبب شده اند که براي او القابي متعدد پديد آيد و هر فرد و گروهي از را صفتي خاص موسوم نمايد که البته توان شمارش همه آنها خارج از اين بحث مي باشد ولي بر اساس آنچه در برخي از کتب و سير نوشته شده اند مواردي را بيان مي کند که عبارتند از:
1- عالمه غير معلّمه: داناي بدون معلم 2- فهمه غير مفهمه: فهميده بدون تفهيم کننده 3- کعبه الرزايا: کعبه مصائب بزرگ 4- نائبة الزهرا(س) : جانشين فاطمه زهرا(س) 5- نائبة الحسين(ع): جانشين امام حسين(ع) 6- ملکة النساء: زن قدرتمند در ميان زنان 7- عقلة النساء: بانوي خردمند در دنياي زنان 8- عديله الخامس من اهل الکساء: همطراز پنجم اهل کساء (امام حسين(ع)) 9- شريکة الشهدا: شريک و مشارک شهيدان 10- کفيلة السجاد: کفيل امام سجاد(ع) 11- ناموس رواق العظمة: ناموس آستانه کبريا و عظمت 12- سيدة العقائل: بانوي بانوان 13- سرّ ابيها: راز وجود و هستي پدر 14- سلالة الولايه: چکيده و عصاره مقام ولايت 15- وليدة الفصاحة: زاده بلاغت و فصاحت 16- شقيقة الحسن: خواهر عزيز حسن(ع) 17- عقيلة خدر رساله: بانوي حريم رسالت 18- رضيعة الولايه: پرورش يافته دامان ولايت 19- البليغة: زني داراي بلاغت در سخن 20- الفصيحة: زني فصيحه و با فصاحت 21- الکامله: زني کامله و داراي کمال 22- عابدة آل علي: عابده خاندان علي(ع) 23- الصديقه الصغري: صديقه صغري(فاطمه زهرا کوچک) 24- الموثقه: زني مورد وثوق و اعتماد 25- عقيلة الطالبين: عقيله بانوي خاندان ابوطالب 26- الفاضله: زني با فضل و داراي فضيلت 27- عقيله الوحي: عقيله خاندان وحي 28- شمة قلادة الجلاله: در درخشان شکوه و جلال 29- نجمة سماء النباله: ستاره آسمان نجابت و شرف 30- المعصومة الصغري: عصمت صغري 31- قرينة النوائب: همدم دردها و مصيبت ها 32- محبوبة المصطفي: مورد محبت رسول خدا(ص) 33- قرة عين المرتضي: نور چشم علي مرتضي 34- صابرظ محتسبه: بردبار هوشيار 35- عقيلة النبوه: بانوي سراب نبوت 36- ربه خدر القدس: نگهبان حريم قدس 37- قبلة البرايا: قبله ابرار و نيکان 38- رضيعة الوحي: شيرنوش پستان وحي 39- باب حطة الخطايا: آستانه پناه گنهکاران 40- حفرة علي(ع) و فاطمه(س): پاره وجود و هستي علي(ع) و فاطمه(س) 41- ربية الفضل: پرورش يافته خاندان فضيلت 42- بطلة کربلاء: قهرمان کربلا 43- عظيمه لواها: رايت دار بزرگ 44- عقيلة القريش: عقيله قريش 45- الباکيه: زن گريان و اشک ريز 46- سليلة الزهراء: چکيده و عصاره فاطمه زهرا(س) 47- امين الله: امين خداوند 48- آية من آيات الله: آيه اي از آيات خدا 49- مطلومة وحيدة: مظلومه تنها 50- عارفة: زني عارف و شناساگر 18
3-1. رحلت حضرت زينب(س)
حضرت زينب(س) پس از شهادت امام حسين(ع) عمري طولاني نکرد. برخي آن را 5/1 سال پس از واقعه کربلا، گروهي 5/2 سال، و عده اي حدود 4 سال و بيش تر ذکر کرده اند. اما بيش ترين و معتبرترين اسناد که در عين حال بيشتر قابل قبول است اين است که حضرت زينب(س) همان 5/1 سال پس از شهادت امام حسين(ع) رحلت فرموده است19. در تاريخ روز و سال وفات حضرت زينب(س) اختلاف اقول بسيار است. ولي از تتبع در روايات و مدارک مي توان گفت که حضرت زينب (س) در نيمه رجب سال 62 هـ.ق در 56 سالگي رحلت نموده اند20. راجع به محل دفن حضرت زينب(س) سه نظر وجود دارد که عبارتند از: أ. مدينه منوره کنار قبور خاندان اهل بيت عصمت و طهارت يعني بقيع. ب. قاهره مصر. ت. مقام معروف و مشهور در قريه «راويه» واقع در منطقه غوطه دمشق. قول اول: (مدينه منوره) ظاهراً هيچ مدرکي به جز حدس و تخصين ندارد و مبتني بر اين نظريه احتمالي است که چون حضرت زينب (س) پس از حادثه کربلا به مدينه مراجعت کرده است. چنانچه رويداد تازه اي پيش نيامده باشد، بطور طبيعي در مدينه از دنيا رحلت نموده است. و نيز بطور طبيعي در بقيع آرامگاه خاندان پيامبر(ص) دفن شده است. در مورد قول دوم (قاهره مصر) نيز مدرک درستي در دست نيست. با تضعيف اقوال اول و دوم اعتبار قول سوم ثابت مي شود که مرقد حضرت زينب(س) را در قريه راويه از منطقه غوطه شام، وقاع در هفت کيلومتري جنوب شرقي دمشق، مي داند. آنچه از تاريخ بدست مي آيد، قدمت بسيار بناي مزار حضرت زينب(س) است که درقرن دوم نيز موجود بوده است زيرا بانوي بزرگوار، سيده نفيسه، همسر اسحاق مؤتمن فرزند امام جعفر صادق(ع) به زيارت اين مرقد مطهر آمده است21.
پي نوشتها:
1- قائمي، علي؛ زندگاني حضرت زينب(س)، ص 17
2- قلم/ 4
3- محمد اشتهاردي، محمد؛ حضرت زينب(س) فروغ تابان کوثر، ص 15
4- انسان/ 8
5- مائده/ 55
6- نساء/ 59
7- احزاب/ 33
8- آل عمران/ 61
9- بابازاده، علي اکبر؛ سيماي زينب کبري(س) اسوه صبر و پايداري، ص 31
10- مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج43، ص 81
11- محمدي اشتهاردي، محمد، همان، ص 17
12- مستدرک سفينة البحار، ج4، ص 302 (به نقل از همان)
13- قائمي، علي؛ همان، ص 24
14- رياحين الشريعه، ج3، ص 38
15- ابن منظور، لسان العرب، ج1، ص 453
16- فرازي از دعاي ندبه
17- جزايري، نورالدين، فضائل الزينبيه، ص 55 و 56
18- ر.ک.رحماني همداني،احمد؛فاطمةالزهرا(س)ريال وجزائري،نورالدين،خصائص الزينبيه،و شرف الدين،انوارالقدسيه وعقيله الوحي،غروي اصفهاني،ديوان کمپاني
19- عمر رضا کحاله، اعدام السناء، ص 501
20- محمدي اشتهاردي، محمد؛ حضرت زينب(س)، فروغ تابان کوثر، ص 283 و 284
21- عزيزي، عباس؛ 200 داستان از فضايل و کرامات و مصايب حضرت زينب (س)، ص 169 و 170
نظرات کاربران (بدون نظر)
ثبت و ارسال نظر