هر مربيّ و مبلغي كه نيت تربيت و تبليغ ديني دارد و در پي تربيت و تذكيه متربيان و مخاطبان خود هست. بايد پيش از هر حركت، اين باران نوراني كه از دل درياي نور برآمده، آويزه گوش جان قرار داده و مصداق راستين آن باشد كه فرمود: «من نصب نفسه للناس اماما فليبدأ بتعليم نفسه قبل تعليم غيره، و ليكن تأديبه بسيرته قبل تأديبه بلسانه؛ و معلم نفسه و مؤدبها احق بالاجلال من معلم الناس و مؤدبهم.» آن كس كه خود را پيشواي مردم قرار دهد، ميبايد كه پيش از ديگران، آموزش خويش را بياغازد. نيز بایستی آن كه:
پيش از ادب آموزي با گفتار، با رفتارش ادب آموزد. او كه آموزگار و مربي خويش است، بيش از كسي كه معلم و مربي ديگران است، شكوه و ستايش را ميسزد. زيرا: «اذا خرج الكلام من القلب وقع فيالقلب، واذا خرج من اللسان لم يجاوز الاذن.» اگر سخن از دل برآيد، بر دل نشيند و اگر از زبان برآيد از گوشها فراتر نرود. آري! آنگاه سخن از دل برآيد كه چراغ وجود صاحب دل (مربّي و مبلّغ) به حكمت الهي و تربيت و تذكيه ديني روشن شده باشد. در روايتي آمده است كه خداوند به حضرت عيسي‹ع› چنين وحي كرد: «عِظَ نفسك بحكمتي، فان انتفعت فعظ الناس، و الّا فاستحي منّي» با حكمت من خود را پند و اندرز كن، پس از پندگيري و تذكيه، به پند و تربيت مردم بپرداز و در غير اين صورت از من حيا كن. پند و تربيت مربّي تأثير گزار و آباد كننده دلهاست كه از دل آباد برخيزد. مطابق ذيل خديث شريف، كساني كه خود ساخته شده نيست از پذيرش مسئوليت تربيتي نهي شده است. در مورد شرط تأثير تربيت، مولانا چنين بلبل خواني ميكند: مربي، بايد مانند گلهاي تر، و درياي گوهردار باشد تا منشأ تأثير شود.
در غير اين صورت، گفتارهاي تربيتي او مطابق سخن نوراني حضرت امام صادق‹ع› مانند باريدن باران روي تخته سنگ صاف خواهد بود كه فرمود: «انّ العالم اذا لم نعمل بعلمه، زلّت موعظتُهُ عن القلوب كما يزلُّ المطرُ عن الصّفا» همانا، اگر دانشور به دانش خود عمل نكند، پند او از دلها مانند دانة باران از روي تخته سنگ صاف بلغزد و فرو ريزد. شايد بخاطر بيثمر بودن دانش بدون عمل است كه حضرت امام كاظم‹ع› چنين سرزنش دارد: «طوبي للعلماء باالفعل و ويل للعلماء باالقول» درود بر عالماني كه به گفته خود عمل ميكنند و «واي بر عالماني كه تنها حرف ميزنند.» هيچ تازيانهاي درد آورتر از توبيخ الهي نيست. قرآن كريم كساني را كه امر به نيكي ميكنند، ولي خود را فراموش مينمايند، سرزنش نموده، ميفرمايد: «اتأمرون الناس باالبر تنسون انفسكم…» آيا مردم را به نيكي دعوت كرده و خود را فراموش مينماييد. بدين ترتيب، براي اينكه علم و دانش ما، مانند چراغي كه بر خانه بر افروخته شده، ولي درون خانه تاريك و وحشت ناك است. چون درخت بيثمر و گنجي كه انفاق نميشود، نباشد و نيز مورد سرزنش كلام وحي نباشيم ميبايد گوش جان بسپاريم به نمونه زنده و روشني بخش كلام و رفتار مولايمان كه ميفرمايد: «ايُّهاالناس انّي واللهِ ما آحُثُكُم علي طاعه الّا و اسبِقُكُم اليها، و لا انهاكم عن معصيه الّا و آتَنَا هَي فبلكم عنها» اي مردمان! به خدا سوگند كه من هرگز شما را به طاعتي بر نينگيختم، مگر آن كه خود پيشتاز آن بودم، و از هيچ گناهي نهيتان نكردم، مگر اينكه پيش از شما خود، خويشتن را از آن باز داشتم.
آري، به يقين كه: «زبان عمل، رساتر و مؤثرتر از زبان سخن است. اگر به علمت جامة عمل پوشاندي، اگر رفتارت، ميدان بروز سخنانت گشت، اگر عملت آينة علمت شد، در اين صورت، نياز چنداني به سخن گفتن نيست. بلكه عمل، خود، گوياترين سخنهاست.»
نظرات کاربران (بدون نظر)
ثبت و ارسال نظر