1- جهان آخرت، جهان زندگي و حيات ابدي.
در آخرت يکپارچه حيات است. زمين، جواهر و سنگريزه ها، درختان، ميوه ها و حتّي آتش آنجا هم درّاک و فعّال است. «و ما هذه الحيوة الدّنيا الّا لهو ولعب و انّ الدّار الاخرة لهي الحيوان لوکانوا بعلمون» ؛ اين زندگي پست (دنيا) جز سرگرمي و بازي نيست، و قطعاً سراي آخرت فقط زندگي (حقيقي) است، اگر (بر فرض) مي دانستند. «اليوم نختم علي افواهم و تکلّمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما کانوا يکسون» ؛امروز بر دهانهايشان مهر مي نهيم،ودستهايشان با ما سخن مي گويند و پاهايشان به آنچه همواره کسب مي کردند گواهي مي دهند! «وقالوا لجلودهم لم علينا قالوا انطقنا الله الذي انطق کلّ شيءٍ و هو خلقکم اوّل مرّة و اليه ترجعون» ؛ و به پوست هاي (بدنشان) مي گويند: چرا به زيان ما گواهي داديد؟! (پوست ها) مي گويند: خدايي که هر چيزي را به سخن آورده، ما را به سخن آورده است، و او نخستين بار شما را آفريد، و فقط به سوي او باز گردانده مي شويد. «وفيها ما تشتهّيه الانفس و تلّذُ العين و انتم فيها خالدون» ؛ هر چه را خودشان بدان ميل کنند و چشم ها لذّت ببرند، درآن (بهشت موجود) است، در حالي که شما در آنجا ماندگاريد.
2- جهان آخرت، جهان ثبات و قرار و جاوداني. «يا قوم انّما هذه الحيوة الدّنيا متع و انّ الاخرة هي دارالقرار» ؛ اي قوم (من) اين زندگي پست (دنيا) تنها کالايي است، و در حقيقت فقط آخرت سراي پايدار است.
3- جهان آخرت بسيار وسيع است. «سابقوا الي مغفرة من ربکّم و جنّة عرضها کعرض السّماء والارض» ؛ پيشي گيريد به سوي آمرزش از پروردگارتان و بهشتي که پهنه ي آن همچون پهنه آسمان و زمين است.
4- جهان آخرت، محل جزا و پاداش و درو کردن محصول بهره برداري است (نه دار تکليف) «يوم يقوم الحساب» ؛ در روزي که حساب بر پا مي شود. «مالک يوم الدين» ؛ خداوند روز جزاست.
5- جهان آخرت، جهان صلح و صميميت و صداقت «لايسمعون فيها لغواً و لاکذابا» ؛ که در آنجا هيچ بيهودگي و تکذيبي نمي شنوند.
6- جهان آخرت، جهان کاميابي و لذت واقعي است. «وانّ الدار الاخرة لهي الحيوان» ؛ و قطعاً سراي آخرت فقط زندگي (حقيقي) است.
7- جهان آخرت جهان سلامتي و تندرستي «وقالوا الحمدلله الذّي اذهب عنّا الحزن، الذّي احلّنا دارالمقامة من فضله لا يمسنا فيها نصب و لا يمسنا فيها لغوب» ؛ و مي گويند: ستايش مخصوص خدايي است که اندوه را از ما برطرف ساخت، قطعاً پروردگار ما بسيار آمرزنده (و) بسي سپاسگزار است. (همان) کسي که از بخشش خود ما را در سراي ماندني جاي داد، در حالي که در آنجا هيچ رنج (جسمي) به ما نمي رسد، و (نيز) در آنجا هيچ خستگي (روحي) به ما نمي رسد.
8- جهان آخرت، جهان روشنايي يا بروز حقايق «لقد کنت في غفلة من هذا فکشفنا عنک غطائک فبَصُرک اليوم حديد» ؛ (به او گفته مي شود:) به يقين از اين (رستاخيز) در غفلت بودي، پس پرده ات را از (چشمان) تو برطرف کرديم، و امروز چشمت تيز بين است. «يوم تبلي السرائر» ؛ روزي که رازها آشکار مي شود. «واشرقت الارض بنور ربّها» ؛ (ودر رستاخيز) زمين به نور پروردگارش روشن مي شود.
9- جهان آخرت، جهان تجسّم اعمال و ظهور آنچه که ملکه ي انسان است. «انّ الذّين يأکلون اموال اليتامي ظلماً انّما يأکلون في بطونهم ناراً و سيصلون سعيراً» ؛ در حقيقت کساني که اموال يتيمان را به ستم مي خورند، جزاين نيست که آتشي در درونشان مي خورند. و بزودي در شعله فروزان (آتش) در آيند (و بسوزند). «و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيامة ثمّ توفي کل نفس ما کسب و هم لايظلمون» ؛ و هر کس خيانت کند، روز رستاخيز، آنچه را (درآن) خيانت کرده، مي آورد، پس به هر کس، آنچه را بدست آورده، بطور کامل داده مي شود، در حالي که به آنان ستم نخواهد شد.
10- در جهان آخرت، سرنوشت هر کس مخصوص بخودش است. «وامتازوا اليوم ايّها المجرمون» ؛ (دو ندا آيد:) اي خلافکاران امروز جدا شويد. «ولا تکسب کل نفس الّا عليها و لاتزر و ارزة وزراخري» ؛ و هيچ شخصي جز بر زيان خويش (گناهي) کسب نمي کند، و هيچ بار برداري بار سنگين (گناه) ديگري را بر نمي دارد.
11- جهان قيامت،جهان جدايي از اسباب و انساب است. «فاذا نفخ في الصّور فلا انساب بينهم يومئذ» ؛ و هنگامي که در شيپور دميده شود، پس در آن روز هيچ خويشاوندي بين آنان نيست. «يوم يفرّ المرء من اخيه و امّه و ابيه و صاحبته و بنيه» ؛ (همان) روزي که مرد از برادرش مي گريزد، و(نيز از) مادرش و پدرش و (همسر) و همراهش و پسرانش.
12- ظهور قدرت و حاکميت حق در قيامت «مالک يوم الدين» ؛ خداوند روز جزاست.
13- تحقّق عدل و فضل «واتقّوا يوماً ترجعون فيه الي الله ثمّ توفيّ کل نفس ما کسبت و هم لايظلمون» ؛ و خودتان را از (عذاب) روزي حفظ کنيد، که در آن به سوي خدا باز گردانده مي شويد، پس به هر کس، آنچه را به دست آورده، بطور کامل (بازپس) داده مي شود، و آنان مورد ستم واقع نمي شوند.
14- وحدت گواه و داور «ولاتعملون من عمل الّا کنا عليکم شهوداً اذتفيضون فيه و ما يعزب عن ربک من مثقال ذرّة في الارض و لا في السماء و لا اصغر من ذلک و لا اکبر الّا في کتاب مبين» ؛ و هيچ عملي را انجام نمي دهيد، مگر اينکه (ما) گواه بر شما هستيم در آن هنگام که بدان مي پردازيد، و در زمين و در آسمان، از پروردگارت هيچ هم وزن ذره اي و نه کوچک تر و نه بزرگتر از آن مخفي نمي ماند! مگر اينکه (همه آنها) در کتاب روشنگر (علم خدا ثبت شده) است.
نظرات کاربران (بدون نظر)
ثبت و ارسال نظر