رابط: خانم بامری

–  دمپایی پلاستیکی

من رسیدگی به امور ۱۲ تا یتیم را به عهده دارم که از ۶ خانواده هستند. در حال حاضر ۴ خانواده تحت پوشش قرار گرفتن و ۲ خانواده دیگه منتظر این هستن که پرونده هاشون وصل بشه؛ یکی از این خانواده ها وضعیت مالی خیلی ضعیفی داره. برای خرید لوازم التحریر ۴۰۰ هزار تومان پول در اختیار من قرار گرفته بود. بعد از پرس و جو از نیازهای ضروری این خانواده‌ها، تصمیم گرفتم برای همه خانواده ها خرید کنم.
۵ تا کفش، لوازم التحریر(دفتر و مداد و پاک کن و تراش) از هر کدوم ۶ تا خریدم و کادوشون کردم و رفتم که تحویل بدم. یکی از این خانواده ها که پروندشون هنوز وصل نشده منزل نبود. تا اینکه عصری بعد از چند روز مادر کودک یتیم دنبال وسایلش اومد. دستش یک جفت کفش چرمی کهنه ی خشک بود که اصلا نمی شد پوشید. می گفت رفتم خونه خواهرم این کفشو داد به پسرم که پاهاش ترک برداشتن. بخدا تا اینو دیدم اشکم درآمد. خیلی دوست داشتم کمکش کنم ولی دستم خالی بود. بهش زنگ زده بودم و گفته بودم کیفی یا کفش چیزی میخوای بگو؛ شماره کفش پای دخترشو داد. ‌گفتم چرا نگفتی تا برای پسرت بگیرم، این که نیازش ضروری تره.‌ گفت: اون دختره، ضعیف تره. وقتی خونشون رسوندمش، پسرشو دیدم. واقعا پاهاش وحشتناک ترک برداشته بودن و خون آلود بودن. گفتم بشور شب چربش کن تا صبح نرم میشن. می گفت این کارو انجام میدم ولی خوب نمیشه. آخه دوتا گوسفند هست همراهشون میر صحراه؛ دمپایی پلاستیکی می پوشه اینجوری میشه…