پيش از تأسيس حوزهي علميهي قم، حوزهي علميهي اراك از شهرت و رونق بسيار برخوردار بود. آيتالله حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي، از شاگردان ميرزاحسن شيرازي، در سال 1318 ق نجف را به قصد اراك ترك گفت و حوزهي علميهي اين شهر را پايهگذاري كرد. وي 6 سال بعد، همزمان با اعلام مشروطيت در ايران، اراك را ترك كرده، به نجف و پس از آن به كربلا رفت؛ اما بار ديگر در سال 1332 ق به دعوت مردم اراك به آن شهر بازگشت و رياست حوزهي علميهي آن ديار را در اختيار گرفت.(1) حوزهي علميهي اراك در اين سالها شهرت زيادي كسب كرده بود. در همين سالها آيتالله سيدمحمدتقي خوانساري كه به دليل مبارزات ضد انگليسي به اراك تبعيد شده بود، به دعوت آيتالله حائري مشغول به تدريس ميگردد. در اين دوره حدود سيصد طلبه در اراك مشغول به تحصيل بودند و ماهي 6 ريال به هر طلبه شهريه پرداخت ميشد. (2) شهرت حوزهي اراك سبب شده بود كه طلاب شهرهاي اطراف براي ادامهي تحصيل، به اين حوزه روي آورند. آيتالله حائري در رجب سال 1340 ق (فروردين 1301 ش) بنا به درخواست علماي قم به آن شهر هجرت كرد و حوزهي علميهي آن شهر را تأسيس نمود.(3) قم يكي از اولين مراكز علمي شيعه بود و مدارس آن در اوايل قرن سيزدهم ه. ش شهرت زيادي داشت، اما در اواخر قرن سيزدهم و در اوايل قرن چهاردهم بسياري از آنها بلااستفاده مانده و تخريب شده بود و اين شهر صرفا جنبهي زيارتي يافته بود. نخستين گامها براي احياي اين حوزه را افراد زير برداشتند:
1. آيتالله فيض قمي كه در سال 1295 حلقهي درس خود را در قم داير كرد. 2. آيتالله بافقي كه در سال 1298 در قم سكني گزيد . 3. آيتالله سيدابوالحسن رفيعي قزويني، مدرس عرفان و فلسفه. آيتالله بافقي در رأس هيأتي از علماي قم به اراك رفته، آيتالله حائري را براي آمدن به اين شهر ترغيب كرد. از آن جا كه آيتالله بافقي آشنايي و دوستي ديرينهاي با آيتالله حائري يزدي داشت، اصرار و تلاش فراواني در اين راه نمود و وضعيت اسفناك مدارس علميهي قم را به آيتالله شيخ عبدالكريم يزدي گوشزد كرد و تأكيد نمود كه چرا بايد مراكز علوم ديني كه زماني محل تحصيل و تدريس علماي بزرگي چون ميرزاي قمي، ملافيض كاشاني، فياض لاهيجي و صدرالمتألهين بوده، هم اكنون به حالت تخريب در آمده باشد؟ و آثاري از آن مدارس علمي وجود نداشته باشد؟ و حال آن كه اخبار و رواياتي از ائمهي معصومين داريم كه در آخرالزمان، قم مركز علم و دانش خواهد بود و از اين شهر علوم آل محمد (ص) به سراسر جهان گسترش خواهد يافت.(4)
به هر حال به اصرار آيتالله بافقي و ديگر علما، شيخ عبدالكريم حائري به قصد زيارت به قم ميآيد و در صحن حضرت معصومه (سلام الله عليها) عدهاي از سخنرانان تقاضا مينمايند كه شيخ عبدالكريم از قم خارج نگردند. شيخ نيز در نهايت به قرآن استخاره نموده و آيهي 93 سورهي يوسف ميآيد كه : “اذهبوا بقميصي هذا فألقوه علي وجه أبي يأت بصيرا و أتوني بأهلكم أجمعين”.([حضرت يوسف به برادرانش ميگويد:] با اين پيراهن من برويد و آنرا بر صورت پدرم [كه نابينا شده است] بيندازيد تا بينا شود و با تمام خانوادهي خود نزد من بازگرديد.) با آمدن چنين آيهاي، شيخ عبدالكريم حائري عزم خويش را جزم كرد و بنا را بر اقامت در قم نهاد(5) . هر چند گفته ميشود كه شيخ عبدالكريم معمولا استخاره نميكرده است؛ (6) ولي اين بار براي بازسازي حوزهي قديم و تأسيس حوزهي جديد با توسل به قرآن كريم، رحل اقامت خود را در قم ميافكند. بدين ترتيب آيتالله حائري همراه با بسياري از شاگردانش از جمله امام خميني كه در آن هنگام بيست ساله بود، رهسپار قم شد.
حضور آيتالله حائري در قم جاذبهي لازم را براي بسياري از علماي برجستهي ديگر فراهم آورد؛ از جملهي اين افراد ميتوان اين افراد را نام برد: آيتالله صدرالدين صدر (متوفي§ 1333) آيتالله محمدكاظم شريعتمداري (متوفي 1365)§ آيتالله شهابالدين§ مرعشي (متوفي 1370) آيتالله سيدمحمدرضا گلپايگاني (متوفي 1374)§ البته اين سه تن اخير از شاگردان شيخ عبدالكريم محسوب ميشدند. سال 1301 هـ. ش را ميتوان سرآغاز شكلگيري حوزهي علميهي قم، در وضعيت كنوني آن تلقي نمود. آيتالله حائري با برگزاري دروس خارج فقه و نيز با اعمال تدابيري ويژه در سامان دادن به امور حوزه زمينههاي مركزيت يافتن آن را فراهم آورد، همچنان كه با آمدن اساتيد بزرگ فقه، اصول، فلسفه و عرفان به اين شهر نظير آيتالله حاج سيدمحمدتقي خوانساري و حاج سيدابوالحسن قزويني و … حوزهي علميهي قم رونق جدي گرفت. اين دوره، يعني آغاز شكلگيري حوزهي علميهي قم، با روي كار آمدن رضا شاه و شكلگيري حكومت پهلوي اول هم زمان است كه به مرور، تعارض ميان حكومت و روحانيان شدت مييابد و سختگيريهاي حكومت بر روحانيان و بر حوزهي علميهي قم موجب افول حوزه و كاهش كمي طلاب ميگردد. به گونهاي كه بر اساس آماري در سال 1304 (زمان سلطنت شاه) تعداد مدارس ديني ايران 282 باب و تعداد طلبههاي آن 5984 نفر است و شانزده سال بعد در سال 1320 (آخرين سال سلطنت رضا شاه) تعداد مدارس به 206 باب و تعداد طلبههاي آن به 784 نفر كاهش مييابد كه به همراه مدرسان اين مدارس كه 249 نفر بودند،مجموعا بر 1000 نفر بالغ ميشوند؛يعني تعداد آنها كمتر از يك پنجم پانزده سال قبل ميگردد(7) و حوزهي قم كه بزرگترين حوزهي علمي كشور در اين دوره بوده است، در سال 1320 كمتر از 300 نفر طلبه داشته است.(8)
در عين حال، در همين دوره، آيتالله حائري تلاش فراواني براي تمركز دادن امور حوزه و سازمان دادن آن انجام داد و چه بسا، منش غيرسياسي وي، حوزه را در مقابل سختگيريهاي حكومت در دورهي رضا شاه،كمتر آسيبپذير ميساخت. كتاب “تاريخ كمبريج” تأسيس حوزهي علميهي قم را در تقابل با سياستهاي رضاشاه توصيف ميكند و آن را به صورت مهمترين واكنش علما به سياستهاي وي گزارش مينمايد. بدين بيان، مهمترين واكنش علما در مقابل سياستهاي رضاخان، نوسازي و توسعهي نهاد آموزش مذهبي (حوزه) در قم به دست عبدالكريم حائري بود؛ هر چند در آغاز چنين اهميتي براي اين اقدام ملحوظ نبود.
دستآوردهاي آموزشي و تشكيلاتي آيتالله حائري يزدي كه آيتالله بروجردي آنها را توسعه و تحكيم داد، قم را در درجهي اول به پايگاه آموزشي اسلامي و سپس مركز مبارزهجويي اسلامي تبديل نمود. بدين ترتيب، قم، گرايشهاي غيرديني سلسلهي پهلوي را به مبارزه طلبيد. آيتالله حائري تا هنگام رحلت در سال 1315، زغيم بلامنازع كل حوزه باقي ماند.
پينوشتها:
1. عبدالهادي حائري، تشيع و مشروطيت در ايران و نقش ايرانيان مقيم عراق، اميركبير، تهران 1360، صص 179 و 180
2. محمدعلي شريف رازي، آثار الحجه يا تاريخ و دائرةالمعارف حوزهي علميهي قم، بينا، قم، 1333-1332، ص 57.
3. محمدحسن رجبي، زندگي نامهء سياسي امام خميني، مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران 1377، ص 115.
4. محمدشريف رازي، گنجينهي دانشمندان، ج 1، چاپ اسلاميه، تهران 1352، ص 288.
5. همان.
6. علي كريمي جهرمي، آيتالله مؤسس مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي،انتشارات دارالحكمة، قم 1372، ص 58.
7. ايوانف، م. س، تاريخ نوين ايران ، ترجمهي هوشنگ تيزابي و حسن قائمپناه، بيجا، بينا، 1356، ص 87.
8. مصاحبه با آيتالله سيدمحمدباقر سلطاني طباطبايي،حوزهي شماره ي 44-43، بهار و تابستان 1370، ص 47. منبع: علي شيرخاني / تحولات حوزه علميه قم پس از انقلاب اسلامي / مركز اسناد انقلاب اسلامي / 1384
نظرات کاربران (بدون نظر)
ثبت و ارسال نظر